کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمودار اقلیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمودار شدن
لغتنامه دهخدا
نمودار شدن . [ ن ُ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ظاهر شدن . پدید آمدن . نمایان شدن . مرئی گشتن : همی بود تا شب نمودار شدفرورفت مهر و جهان تار شد.فردوسی .
-
نمودار کردن
لغتنامه دهخدا
نمودار کردن . [ ن ُ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ظاهر کردن . پدید آوردن . آشکار کردن : من آن صورتگرم کز نقش پرگارز خسرو کردم این صورت نمودار. نظامی .از این قصیده نمودار ساحری کن از آنک بقای نام تو است این قصیده ٔ غرا.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...
-
بس
لغتنامه دهخدا
بس . [ ب َ ] (ص ، ق ) پهلوی ، وس . پارسی باستان ، وسئی ، وسی . و رجوع کنید به اسفا؛ فهرست لغات پارسی نو. (حاشیه ٔ برهان قاطع، چ معین ) بمعنی بسیار باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (دِمزن ) (غیاث ). بسی . افزون . فراوان . (ناظم الاطباء) (دِمزن )....