کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نلکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نلکه
لغتنامه دهخدا
نلکه . [ ن ِ ک َ / ک ِ ] (اِ) ازگیل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ازگیل شود. || آمله . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به آمله شود.
-
واژههای مشابه
-
نلکة
لغتنامه دهخدا
نلکة. [ ن ُ / ن ِ ک َ ] (ع اِ) یک دانه ٔ زعرور. (ناظم الاطباء). یکی نلک است . (منتهی الارب ). رجوع به نلک [ ن ُ / ن ِ ] شود.
-
جستوجو در متن
-
نلک
لغتنامه دهخدا
نلک . [ ن ُ / ن ِ ] (ع اِ) درخت چنار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || میوه ای است که به فارسی آن را الج گویند، نلکة یکی . (منتهی الارب ). زعرور. (اقرب الموارد). رجوع به نِلْک شود.
-
ازگیل
لغتنامه دهخدا
ازگیل . [ اَ ] (اِ) درختچه ای که در همه ٔ جنگلهای شمالی حتی ارسباران وگلی داغ و گردنه ٔ چناران میروید. حدّ سفلای آن سواحل آستارا و حد علیا، کتول در ارتفاع 2000 گزی . (گااوبا). ازگِل . نلکه . زعرور. سِر (در آستارا). زِر. تُرسه سِر (در طوالش ). فَتَر (...
-
چنار
لغتنامه دهخدا
چنار. [ چ َ / چ ِ ] (اِ) درختی باشد مشهور. (برهان ). درختی معروف که شعرا برگ بکف دست پنجه گشاده تشبیه کرده اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). درختی که بار ندارد و برگ او را به پنجه تشبیه کنند. (شرفنامه ٔ منیری ). درختی باشد بسیار کلان ، که برگش بشکل پنجه ٔ...