کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقیصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقیصه
لغتنامه دهخدا
نقیصه . [ ن َ ص َ / ص ِ ] (از ع ، اِ) نقیصة. عیب . منقصت . آهو. کم بود. کماسی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نقیصة شود. || بهتان . (ناظم الاطباء).- نقیصه گفتن ؛ بهتان گفتن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
نقیصة
لغتنامه دهخدا
نقیصة. [ ن َ ص َ ] (ع اِ) سخن چینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن چینی در میان مردم . (ناظم الاطباء). وقیعة. (از اقرب الموارد). || عیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خوی زشت یا سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خصلت بد...
-
جستوجو در متن
-
نقائص
لغتنامه دهخدا
نقائص . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نقیصة. رجوع به نقیصة و نیز رجوع به نقایص شود.
-
نقایص
لغتنامه دهخدا
نقایص . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نقائص . ج ِ نقیصه . رجوع به نقیصه و نقائص شود : کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنندبری بود ز نقایص چو خالق سبحان .فرخی .
-
نواقص
لغتنامه دهخدا
نواقص . [ ن َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقصة. رجوع به ناقصة شود. || در تداول بجای نقائص (ج ِ نقیصة) مستعمل است .
-
دنیئة
لغتنامه دهخدا
دنیئة. [ دَ ءَ ] (ع اِ) نقیصه و عیب . ج ، دنایا. (یادداشت مؤلف ). عیب و نقیصت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
فضیلة
لغتنامه دهخدا
فضیلة. [ ف َ ل َ ](ع اِمص ) فزونی . (منتهی الارب ). مزیت . خلاف نقیصه و رذیله . (از اقرب الموارد). || پایه ٔ بلند در فضل . ج ، فضایل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
اهتماط
لغتنامه دهخدا
اهتماط. [ اِ ت ِ] (ع مص ) آب ستدن بستم . || دشنام دادن و نقیصه گفتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عیب کردن و دشنام دادن . (تاج المصادر بیهقی ). عرض و آبروی کسی بردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
بی نقل
لغتنامه دهخدا
بی نقل . [ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + نقل ) بی انتقال . ثابت . دایم و همیشه . (از حاشیه ٔ لیلی و مجنون چ وحید ص 31). پابرجا : اورنگ نشین ملک بی نقل فرمانده بی نقیصه چون عقل .نظامی .
-
طبع
لغتنامه دهخدا
طبع. [ طَ ب َ ] (ع اِ) گناه . جناح . ذنب . بزه . || عیب . آک . آهو. هر قبیحه ای که باشد. نقیصه . || زنگ . (منتهی الارب ). چرک . ریم . زنگار. (ربنجنی ) (مهذب الاسماء). || جوی خرد. ج ، اطباع . (مهذب الاسماء).
-
مثلبة
لغتنامه دهخدا
مثلبة. [ م َ ل َ ب َ / م َل ُ ب َ ] (ع اِ) عیب . (دهار) (اقرب الموارد). نقصان .(مهذب الاسماء). عیب و نقیصه . ج ، مَثالِب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مقابل منقبة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مثالب شود. || ملامت . (منتهی الار...
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اِ ] (ع مص ) نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ). استدناء. نزدیک شدن . || نزدیک گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ). نزدیک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک آوردن . || ادناء ناقه ؛ نزدیک شدن نتاج ناقه . (منتهی الارب ). نزدیک آمدن زه اشتر. (تاج المصاد...
-
کماسی
لغتنامه دهخدا
کماسی . [ ک َ ] (حامص ) به معنی کمی است که در مقابل بسیاری باشد. (برهان ). به معنی کم و کاستی و مخفف آن است و کمرسی نیز به همین معنی می آید. (از آنندراج ) (انجمن آرا). کمی و کاستی و قلت و نقصان . (ناظم الاطباء) (در تداول عامه تهرانی ) کمی . قلت . مقا...