کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقيض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقیض
لغتنامه دهخدا
نقیض . [ ن َ ] (ع اِ) باشگونه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (صراح ). مخالف . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نامانند. (زمخشری ). ناهمتا. (دهار). ضد شی ٔ. (مهذب الاسماء). باژگونه ٔ چیزی . دشمیز. ضد. (ناظم الاطباء). مقابل . وارونه . ...
-
جستوجو در متن
-
نقیضین
لغتنامه دهخدا
نقیضین . [ ن َ ض َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ نقیض در حالت نصبی و جری . رجوع به نقیض شود.
-
وا
لغتنامه دهخدا
وا. (ص ) به معنی دور بنظر آمده است که نقیض نزدیک باشد. (برهان ).
-
جور
لغتنامه دهخدا
جور. [ ج ُ وَ ] (اِ) بالا که نقیض پایین و پشت است . (برهان ).
-
تانه
لغتنامه دهخدا
تانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) تان باشد. (جهانگیری ) (برهان ). تان و تار نقیض پود. (ناظم الاطباء). نقیض پود است و آن تارهایی است که جولاهگان برای بافتن مهیا کنند. (برهان ).
-
نیو
لغتنامه دهخدا
نیو. [ ن َ] (ص ) راست . نقیض کج . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
-
هم خورند
لغتنامه دهخدا
هم خورند. [ هََ خوَ /خ ُ رَ ] (ص مرکب ) ضد و نقیض و هم چشم . (انجمن آرا).
-
بیرام
لغتنامه دهخدا
بیرام . (ص ) ویران . ویرانه . بیران . نقیض آباد است . (آنندراج ). رجوع به بیران و ویران شود.
-
بی جگری
لغتنامه دهخدا
بی جگری . [ ج ِ گ َ ] (حامص مرکب ) بیمناکی . نقیض بهادری . (آنندراج ) (غیاث ).
-
نقیضة
لغتنامه دهخدا
نقیضة. [ ن َ ض َ ] (ع اِ) مؤنث ِ نقیض . رجوع به نقیض شود. || راه در کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء)(از اقرب الموارد). || باشگونه جواب گفتن شعر کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، نَقائِض .
-
بشستن
لغتنامه دهخدا
بشستن . [ ب ِ ش ِ / ش َ ت َ ] (مص ) نشستن نقیض ایستادن . (ناظم الاطباء). بر وزن و معنی نشستن . (آنندراج ). نشستن نقیض برخاستن . (از هفت قلزم ). گویا لهجه ای است در نشستن . رجوع به نشستن شود.
-
اعتقاد غیرجازم
لغتنامه دهخدا
اعتقاد غیرجازم . [ اِ ت ِ دِ غ َ / غ ِ رِ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تصدیقی که مقارن با حکم به امتناع نقیض آن تصدیق نبود. تصدیقی که امکان نقیض آن باشد. مقابل اعتقاد جازم . خواجه نصیرالدین آرد: و چون امکان عبارت از عدم امتناع است پس هرچه (هر تصدیق )...
-
جووان
لغتنامه دهخدا
جووان . (ص ، اِ) بلغت زند و پازند بمعنی جوان است که نقیض پیر باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به جوان شود.
-
تخافف
لغتنامه دهخدا
تخافف . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) سبک شدن . نقیض تثاقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).