کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقشۀ آینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقشه
لغتنامه دهخدا
نقشه . [ ن َ ش َ / ش ِ ] (اِ) صفحه ٔ کاغذی که در روی آن شکل و صورت چیزی را رسم کرده می نمایانند و خاکا و خاکه و کالو و ورنداز و کالوب و کارنامه و گرنامه و نمونه نیز گویند. (ناظم الاطباء). طرحی که مهندس یا طراحی از چیزی تهیه و بر صفحه ٔ کاغذ رسم کند ت...
-
نقشه ٔ جغرافیا
لغتنامه دهخدا
نقشه ٔ جغرافیا. [ ن َ ش َ / ش ِ ی ِ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نقشه و طرحی که برای توضیح و تعلیم اوضاع اقتصادی و سیاسی و طبیعی هرقطعه از کره ٔ زمین ترسیم کنند. رجوع به نقشه شود.
-
نقشه بردار
لغتنامه دهخدا
نقشه بردار. [ ن َ ش َ / ش ِ ب َ ] (نف مرکب ) نقشه کش . که نقشه ٔ چیزی یا جائی را بر کاغذ ترسیم کند.
-
نقشه برداری
لغتنامه دهخدا
نقشه برداری . [ ن َ ش َ / ش ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل نقشه بردار. نقشه کشی . رجوع به نقشه بردار شود.
-
نقشه کش
لغتنامه دهخدا
نقشه کش . [ ن َ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ ](نف مرکب ) طراح . نقشه بردار. که نقشه ترسیم کند. || در تداول ، که به زیان دیگران و برای غلبه بر حریفی یا انجام کاری طرحی ریزد. که با توطئه و دسیسه منظور خود را عملی کند. محتال . سیاس . توطئه گر.
-
نقشه کشی
لغتنامه دهخدا
نقشه کشی . [ ن َ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ ](حامص مرکب ) عمل نقشه کش . رجوع به نقشه کش شود. || علم و صنعت نقشه رسم کردن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شوپنهاور
لغتنامه دهخدا
شوپنهاور. [ ش ُ پ ِ وِ ] (اِخ ) آرتور. فیلسوف بدبین آلمانی (ولادت در دانتزیگ بسال 1788 - وفات 1860 م .). وی از پدری هلندی و مادری آلمانی زاده شد. پدرش بازرگان و بابضاعت بود، اما او رغبتی به تجارت نداشت و به تحصیل علم بیشتر علاقه می ورزید. چون به 17سا...
-
استیاژ
لغتنامه دهخدا
استیاژ. [ اَ ] (اِخ ) آستیاژ. استیاگس . تلفظ یونانی ایشتوویگو نام آخرین پادشاه مادی . اسم این پادشاه را هرودت «آستیاگس » نوشته و کتزیاس «آستی کاس ». راجع به اسامی پادشاهان ماد هشت جدول بدست آمده ، پنج ازهرودوت و سه از کتزیاس . در سه جدول از هشت جدول ...
-
مصدق
لغتنامه دهخدا
مصدق . [ م ُ ص َدْ دِ ] (اِخ ) دکتر محمد (اردیبهشت 1258 هَ . ش .- یکشنبه 14 اسفند 1345 هَ . ش .). پدرش میرزا هدایت اﷲ وزیر دفتر استیفاء دوران ناصری و از مردان تجددطلب و پیرو امیرکبیر و از معاریف آشتیان و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنیانگذار بیمار...
-
اریده
لغتنامه دهخدا
اریده . [ اَرْ ری دِ ] (اِخ ) آرّیده . برادر نامشروع اسکندر و مادر اورقاصه ای بنام آرینّا بود. و او پس از اسکندر داعیه ٔسلطنت داشت . و اوریدیس دختر سینان و زن اریده نیز همین دعوی داشت . مل آگر که دشمن پردیکاس و مورد نفرت او بود، پس از ختم مجلس مشورت ...
-
غباد
لغتنامه دهخدا
غباد. [ غ ُ ] (اِخ ) قباد. ابن فیروز پادشاه ساسانی (پدر انوشیروان ) (از سال 488 - 531 م .). مرحوم فروغی در خلاصه ٔ شاهنامه آرد: پیروز (پادشاه ساسانی ) را دو پسر بود: «قباد» و «بلاش ». در هنگامی که به رزم ترکان میشد قباد را با خود برد و بلاش را جانشین...
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جمشیدبن مسعودبن محمودبن محمد کاشانی . محیط طباطبائی در مقاله ٔ خود بعنوان «غیاث الدین جمشید» چنین آرد: غیاث الدین جمشید پسر مسعودبن محمودبن محمد طبیب از مردم کاشان بود. تاریخ تولد او را از روی قرینه و قیاس میتوان به دس...
-
باب
لغتنامه دهخدا
باب . (اِخ ) (1236 - 1266هَ . ق .) میرزا علی محمد شیرازی ولادتش در غره ٔ محرم سال هزار و دویست و سی و شش قمری ، و در بیست و هفتم شعبان سال هزار و دویست و شصت و شش قمری در تبریز تیرباران شد و اگر این تاریخ ولادت او درست باشد سن وی در وقت قتل سی بوده ا...