کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقب زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقب زدن
لغتنامه دهخدا
نقب زدن . [ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) به قصدغارت خزینه ای یا دزدی از خانه ای یا گشودن حصاری ، راهی در زیرزمین تعبیه کردن و از آن راه مخفیانه به خزینه یا خانه یا حصار داخل شدن . مخفیانه و از زیرزمین به جائی رخنه کردن و بدانجا راه یافتن : خطری کرده و در گ...
-
واژههای مشابه
-
نقب افکن
لغتنامه دهخدا
نقب افکن . [ ن َاَ ک َ ] (نف مرکب ) نقب زن . آنکه در خانه ٔ کسی نقب زند. (آنندراج ). دزد خانه . (ناظم الاطباء) : بی ترس تیغ و دار بگوئیم تا که ایم نقب افکن خزینه ٔ ترکان صبحگاه . خاقانی .رفوکاری ز نقب افکن نخواهندبسان حک کاغذ از تبرزن . امیرخسرو (آنن...
-
نقب افکنی
لغتنامه دهخدا
نقب افکنی . [ ن َ اَک َ ] (حامص مرکب ) عمل نقب افکن . نقب زنی : نقد شش روز ازخزانه ٔ هفت گردون برده ام گر چه در نقب افکنی چل شب گران آورده ام .خاقانی .
-
نقب چی
لغتنامه دهخدا
نقب چی . [ ن َ ] (ص مرکب )نقب زن . نقاب . (فرهنگ فارسی معین ) : امشب نقب چیان آهنین چنگ از چند محل رخنه در حصار انداخته سوراخ کنند. (عالم آرای عباسی ، از فرهنگ فارسی معین ).
-
نقب خانه
لغتنامه دهخدا
نقب خانه . [ ن َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه و مسکن زیر زمین . (ناظم الاطباء). خانه که در زیر زمین سازند تا هر کسی برآن واقف نباشد. (آنندراج ).
-
نقب کن
لغتنامه دهخدا
نقب کن . [ ن َ ک َ ] (نف مرکب ) نقب زن . کننده ٔ نقب .
-
نقب کنی
لغتنامه دهخدا
نقب کنی . [ ن َ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل نقب کن . نقب زنی . رجوع به نقب کن شود.
-
جستوجو در متن
-
شکاویدن
لغتنامه دهخدا
شکاویدن . [ ش ِ دَ ] (مص ) شکافتن . || نقب زدن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شکافتن شود.
-
اعیان
لغتنامه دهخدا
اعیان . [ اِ ] (ع مص ) بچشمه رسیدن درکندن چاه . (تاج المصادر بیهقی ). سوراخ کردن چشمه ٔ آب را، و نقب زدن در قنات . (ناظم الاطباء). حفر کردن تا بچشمه رسیدن : حفرت حتی اعینت ؛ ای بلغت العیون . مااعینه ؛ ای ما اشد اصابته بالعین . (از اقرب الموارد).
-
رخنه زدن
لغتنامه دهخدا
رخنه زدن . [ رَ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) به درازا شکافتن . نقب زدن . (یادداشت مؤلف ). رخنه کردن : یاسمن لعل پوش سوسن گوهرفروش بر زنخ پیلغوش رخنه زد و بشکلید. کسایی .هر آنکس که او رخنه داند زدن ز دیوار بیرون تواند شدن . فردوسی .- رخنه اندرزدن ؛ ...
-
چاهجو
لغتنامه دهخدا
چاهجو. (اِ مرکب ) قلابی باشد که بدان چیزی که بچاه افتد برآرند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قلابی که بدان چیزی که در چاه افتد بیرون میاورند (فرهنگ نظام ). بمعنی چاهیوز است . (برهان ) (آنندراج ). چاهیوز نیز گویند. (ناظم الاطباء) : چاهجوئی ز سر ...
-
قتل عمد
لغتنامه دهخدا
قتل عمد. [ ق َ ل ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قتل عمد موجب قصاص است نه دیه و قتل عمد هنگامی است که عاقل بالغی آهنگ کشتن کند بوسیله ای که غالباً بدان قتل واقع گردد و اگر قصد کشتن کند با وسیله ای که ندرةً به آن قتل متحقق شود و قتل تحقق یافت در این ص...
-
آهون
لغتنامه دهخدا
آهون . (اِ) رخنه و راه و مجرائی که زیر زمین کنند. نقب . سُمج . سُمجه : حور بهشتی گرش به بیند بی شک حفره زند تا زمین بیارد آهون . دقیقی .به آهون زدن در زمین با شتاب سبکتر روندی ز ماهی در آب . اسدی .بن باره سرتاسر آهون زدندنگون باره بر روی هامون زدند. ...