کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقایة
لغتنامه دهخدا
نقایة. [ ن َ ی َ ] (ع مص ) پاکیزه گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقاوة. نقاء. نقائة. (منتهی الارب ). رجوع به نقاء و نیز رجوع به نُقایَة شود. || نقایةالطعام ؛ ردی و هیچکاره از گندم و آنچه دور کنند از گندم آن را. (منتهی الارب ). نقاة. (ا...
-
نقایة
لغتنامه دهخدا
نقایة. [ ن ُ ی َ ] (ع اِ) برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ). خیار و خلاصه ٔ هر چیز. (از اقرب الموارد). برگزیده ٔ هرچیزی . (دهار). نقاوة. نقاة. (اقرب الموارد). گزیده . خیار و افضل چیزی . مقابل نفایة. (یادداشت مؤلف ). || نُقایَةالطعام . نَقایَةالطعام . ...
-
جستوجو در متن
-
نقایا
لغتنامه دهخدا
نقایا. [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نقایة. رجوع به نُقایَة شود.
-
نقاء
لغتنامه دهخدا
نقاء. [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نقاوة. رجوع به نقاوة شود. || ج ِ نقایة. رجوع به نُقایَة شود.
-
نقایت
لغتنامه دهخدا
نقایت . [ ن َ ی َ ] (از ع اِمص ) پاکیزگی . (ناظم الاطباء). نقایة. رجوع به نقایة شود.
-
نقوة
لغتنامه دهخدا
نقوة. [ ن َق ْ وَ ] (ع اِ) نقوةالشی ٔ؛ برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نقاوة. نقایة. (منتهی الارب ). رجوع به نقاوة شود.
-
نقاوة
لغتنامه دهخدا
نقاوة. [ن َ وَ ] (ع اِ) بهین . (دهار). خیار و خلاصه ٔ چیزی . (از اقرب الموارد). برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقوة. نقایة. (منتهی الارب ). نُقاوَة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نقاة. (اقرب الموارد). ج ، نقا، نقاء...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالحق سنباطی مصری ملقب به شهاب الدین و مشهور به احمدبک . وی نقایه ٔ جلال الدین سیوطی را که مشتمل بر چهارده فن است نظم کرده و چهار فن نیز بر آن افزوده که جمعاً بالغ بر هیجده علم شده است و آن را به نام «روضةالفهوم بنظم نقا...
-
نقاوة
لغتنامه دهخدا
نقاوة. [ ن ُ وَ ] (ع اِ) برگزیده . خلاصه . (آنندراج ). رجوع به نَقاوَةشود. || گیاهی است شور که بدان جامه شویند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، نقاوی . || (مص ) نقاء. نقائة. نقایة. نَقاوَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نقاء و نَقاوَة ...
-
نقاة
لغتنامه دهخدا
نقاة. [ ن َ ] (ع اِ) برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خیار و خلاصه ٔ هر چیز. نقاوة. نقایة. (از اقرب الموارد). || آنچه دور کنند از گندم وقت پاک کردن . نُقاة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آنچه بیفتد از طعام . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد...
-
نقاء
لغتنامه دهخدا
نقاء. [ ن َ ] (ع اِمص ) پاکیزگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار) : اما حسن طویت و نقاء سریرت سلطان سنجر در متابعت و تقویت دین حنفی و شریعت محمدی و تعظم امور... (جهانگشای جوینی ).لیک قسم متقی ز این تون صفاست زآنکه در گرمابه است و در ن...
-
صدرالشریعة
لغتنامه دهخدا
صدرالشریعة. [ ص َ رُش ْ ش َ ع َ ] (اِخ ) عبیداﷲبن مسعودبن تاج الشریعة محمودبن صدرالشریعة احمدبن جمال الدین عبیداﷲ المحبوبی البخاری الحنفی . وی مجد را از پدران خویش بمیراث برد و از جدش تاج الشریعة محمد علم فراگرفت و بفراهم آوردن نفائس و جمع فوائد او ع...
-
تاشک
لغتنامه دهخدا
تاشک . [ ش ُ ] (ص ، اِ) نقایه ٔ ماست بود. (لغت فرس اسدی چ عباس اقبال ص 301). || مرد چابک بود. (لغت فرس اسدی ایضاً):نزد او آن جوان چابک رفت از غم ره گران و گوش سبک با دو نان پر ز ماست ماست فروش تاشکی برد پیش آن تاشک .منطقی (از لغت فرس اسدی چ عبّاس اقب...
-
پاک شدن
لغتنامه دهخدا
پاک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پاکیزه گردیدن . پاک گردیدن . طهارت . طُهر. تطهّر. مطهر گشتن . طاهر گشتن . نظافة. (دهار). طیب . طاب . طیبة. تطیاب . زَکاء. تزکّی . تنقّح . نقا. نقاوة. نقاءَة. نقایه . نُقاوَه .- پاک شدن از عیب و عوار یا وام و جز آن ؛ ب...