کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقاخ
لغتنامه دهخدا
نقاخ . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) آب سرد دلگشای . (مهذب الاسماء). آب خنک . (از بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف ). آب خوش خنک روشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب خوش و خوشگوار سرد و صاف . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خواب در عافیت و آرام ....
-
نقاخ
لغتنامه دهخدا
نقاخ . [ ن ُق ْ قا ] (ع اِ) استخوان برآمده بالای پس گردن از جانب گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). استخوان برآمده ٔ پشت گوش . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). خشیشاء. (اقرب الموارد). || بلندی سرگوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بالای قفا از طرف گوش .(ناظ...
-
جستوجو در متن
-
نقخ
لغتنامه دهخدا
نقخ . [ ن َ ] (ع مص ) زدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). نقاخ . (متن اللغة). || شکستن سر کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).