کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفسانیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفسانیة
لغتنامه دهخدا
نفسانیة. [ ن َ نی ی َ] (ع ص نسبی ) تأنیث نفسانی . رجوع به نفسانی شود.
-
واژههای همآوا
-
نفسانیت
لغتنامه دهخدا
نفسانیت . [ ن َنی ی َ ] (ع مص جعلی ) نفسانی بودن . مقابل روحانیت .
-
جستوجو در متن
-
مشتهیات
لغتنامه دهخدا
مشتهیات . [ م ُ ت َ هََ ] (ع اِ) اشیای مرغوب و آرزوداشته شده ها. (غیاث ) (آنندراج ). چیزهای خواسته شده و آرزوکرده شده و مرغوب . (ازناظم الاطباء) : و بفرمود تا اسباب آن مهیاکردند و مشتهیات از انواع لهو و لعب و اصناف اسباب طرب و فرح به مجلس خود دعوت کر...
-
شش ارکان
لغتنامه دهخدا
شش ارکان . [ ش َ / ش ِ اَ ] (اِ مرکب ) سته ٔ ضروری را گویند؛ یعنی شش چیز که تا وقتی که انسان زنده است بی اینها نباشد: اول ، هوا که محیط ابدان است . دوم ، اکل و شرب . سوم ، حرکت و سکون بدنیه . چهارم ، حرکت و سکون نفسانیه مثل غضب و فرح و خوف و حزن و خج...
-
افعال
لغتنامه دهخدا
افعال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِعل . کارها. (آنندراج ) (ترجمان القرآن ). کردارها. (ناظم الاطباء). ج ِ فعل ، بمعنی حدث و کنایه از حرکت انسان است و برخی گویند کنایه از هر عمل باشد. ج ِ آن افاعیل است . (از اقرب الموارد) : و ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگز...
-
تخدیر
لغتنامه دهخدا
تخدیر. [ ت َ ] (ع مص ) پردگی گردانیدن زن . (تاج المصادر بیهقی ). پردگی گردانیدن . (زوزنی ). پردگی گردانیدن دختر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). مقیم بودن دختر در خدر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سست گرداندن عضوی . (از اقرب الموارد) (...
-
شهوات
لغتنامه دهخدا
شهوات . [ ش َ هََ ] (ع اِ) ج ِ شهوة.(ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (اقرب الموارد). رجوع به شهوة شود. || میلها و آرزوها. (ناظم الاطباء). || اشتیاق و رغبت و خواهش هوا. (ناظم الاطباء) : بلذت علم از لذات ملک و شهوات دنیا قناعت نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 424)...
-
مخدر
لغتنامه دهخدا
مخدر. [ م ُ خ َدْ دِ ] (ع ص ) بی حس و سست کننده ٔ اندام . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بی حس کننده و سست نماینده ٔ اعضاء. (ناظم الاطباء). دوائی است که قابلیت تام را برای تأثیر قوه ٔ نفسانیه از روح سلب میکند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).به دا...
-
صحة
لغتنامه دهخدا
صحة. [ ص ِح ْ ح َ ] (ع مص ) تندرست شدن پس از بیماری . (منتهی الارب ). تن درست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). و در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: صحت و مرض از کیفیات نفسانیه است و ابن سینا گوید صحت ملکه و یا حالتی است که بدان افعال بدرستی صادر ...
-
هم
لغتنامه دهخدا
هم . [ هََ م م ] (ع اِ) اندوه .ج ، هموم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یکی از اعراض شش گانه ٔ نفسانیه . (یادداشت مؤلف ) : برداشته خزینه و انباشته به زرصندوقهای پیل ، و نه در دل هم و نه غم . فرخی .زآرزوها که داشت خاقانی هیچ همّی به جز وصال تو نی...
-
ملکه
لغتنامه دهخدا
ملکه . [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ] (ع اِ) قوت حصول شی ٔ در ذهن و قدرت کردن کاری که متمکن گرددبه طبیعت کسی . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، سرعت ادراک و دریافت و استواری هوش و فراست و قوت حصول چیزی در ذهن . (ناظم الاطباء). در کیفیات نفسانیه آنچه سریعا...
-
عفت
لغتنامه دهخدا
عفت . [ ع ِف ْ ف َ ] (ع اِمص ) عفة. نهفتگی و پاکدامنی . (مهذب الاسماء). پرهیزگاری و پارسائی . و احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات حرام . (از غیاث اللغات ). یکی از فضایل اربعه نزد قدما (حکمت ، شجاعت ، عفت ، عدالت ). هیئتی که مر نیروی شهوت راست و واسطه ...
-
صناعة
لغتنامه دهخدا
صناعة. [ ص ِ ع َ ] (ع اِ) صناعت . پیشه . (منتهی الارب ). پیشه . کار. (غیاث اللغات ). رجوع به صناعت شود. || صناعت در عرف خاصه علمی است منوط به چگونگی عمل که منظور از آن علم عین علم است ، خواه به ادامه ٔ عمل باشد، مانند: درزیگری و امثال آن و خواه ادامه...