کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفسانیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
روانشناسی پرورشی
لغتنامه دهخدا
روانشناسی پرورشی . [ رَ ش ِ ی ِ پ َرْ وَ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شعبه ای از روانشناسی عمومی است و آن عبارت است از تحقیق و توصیف نفسانیات و آشنا شدن با قوانین آنها از یک طرف و مطالعه ٔ راههای تربیت و تهذیب آنها از طرف دیگر. (از روانشناسی پرورشی ع...
-
دقت
لغتنامه دهخدا
دقت . [ دِق ْ ق َ ] (از ع ، اِمص ) دقه . باریک شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). باریکی . (یادداشت مرحوم دهخدا). ظرافت و نازکی و باریکی از هر چیز ودشواری . (ناظم الاطباء). نازکی . (فرهنگ فارسی معین ):قَصفة؛ دقت ارطی و تنکی آن . (از منتهی الارب ). || نرم...
-
شعور
لغتنامه دهخدا
شعور. [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَعْر. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ج ِ شَعَر. (ناظم الاطباء). رجوع به شَعْر و شَعَر شود. || (اِمص ) فهم و دریافت و ادراک و معرفت . (ناظم الاطباء). دریافت . اندریافت . هوش . (یادداشت مؤلف ).- شعور گرفتن از...
-
بازشناسی
لغتنامه دهخدا
بازشناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) یکی از پنج مرحله ای که حافظه ٔ آدمی درباره ٔ یادآوری چیزی انجام میدهد و آن عبارت است از تشخیص این نکته که «امر به خاطره آمده » تعلق به گذشته دارد و نه ادراک فعلی است و نه خیال واهی . این بازشناسی به سه وجه صورت میگیرد:...
-
تداعی معانی
لغتنامه دهخدا
تداعی معانی . [ ت َ ی ِ م َ ] (ترکیب اضافی ،اِمص مرکب ) یکی از اعمال نفس ، که بدان تصور یک معنی ، معنی دیگر را به خاطر آرد. آقای دکتر سیاسی آرند: ... این طور برمی آید که بعضی نفسانیات با روابطی مخصوص چنان پیوستگی بهم پیدا میکند که هرگاه یکی از آنها د...
-
انفعالات
لغتنامه دهخدا
انفعالات . [ اِ ف ِ ] (ع مص ، اِ) ج ِ انفعال . || (اصطلاح فلسفه ٔ قدیم ) کیفیاتی که بوسیله ٔ یکی از حواس حاصل می شود اگر راسخ باشد مانند زردی طلا، انفعالیات و اگر غیر راسخ باشد مانند زردی روی آدم ترسان ، انفعالات نامیده می شود. (از کشاف اصطلاحات الفن...
-
روانشناسی
لغتنامه دهخدا
روانشناسی . [ رَ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم النفس . معرفةالنفس .معرفةالروح . روانشناسی عبارت است از تحقیق و مطالعه در حیات نفسانی و اعمال و رفتار انسان در احوال و اوضاع مختلف آن . دکتر علی اکبر سیاسی آرد: وجود انسان از دو جزء مختلف تشکیل یافته یا بعبارت ...
-
شخصیت
لغتنامه دهخدا
شخصیت . [ ش َصی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شرافت . رفعت . بزرگواری . مرتبه و درجه . (ناظم الاطباء). || صاحب وجودی . وجود. منش . || ملاطفت . || نجابت . (ناظم الاطباء). || (اِ) در اصطلاح روانشناسی ، شخصیت یا منش عبارت از مجموع نفسانیات (احساسات ، افکار،...
-
متدلژی
لغتنامه دهخدا
متدلژی . [ م ِ ت ُ دُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) فلسفه ٔ علمی . منطق عملی . متدلژی (شناخت روش ) را می توان مطالعه ٔ نفسانیات عالمی دانست که روش صحیحی را به کار می بندد. متدلژی علمی است دستوری ،زیرا برای فکر، قواعدی مقرر می دارد و تعیین می کند که انسان چگون...
-
حافظة
لغتنامه دهخدا
حافظة. [ ف ِ ظَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حافظ. || قوه ٔ حافظه ؛ مقابل قوه ٔ ذاکره . نیروئی است که (بقول قدما) جای آن تجویف اخیر دماغ است ، و کار آن نگاهداری چیزهائیست که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیّه ، پس حافظه خزانه ٔوهم است مانند خیال برای حس ...
-
رواقیان
لغتنامه دهخدا
رواقیان . [ رِ ] (اِخ ) ج ِ رواقی . رواقیون . اهل اسطوانه . (دزی ج 1 ص 22). حکمای اشراقیان که از مکاشفه احوال ضمائر معلوم می کردند و در کتابی نوشته بودکه رواقیان از آن گویند که ایشان بر رواق نشسته معالجه ٔ بیماران می کردند و احتیاج به نبض گیری نداشتن...
-
منطق
لغتنامه دهخدا
منطق . [ م َ طِ ] (ع مص ) نطق . برزبان راندن حرفی یا سخنی که از آن معنی مفهوم گردد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سخن گفتن . (غیاث ) (آنندراج ). سخن گفتن : اشبه الناس برسول اﷲ خلقاً و خلقاً و منطقاً. (یادداشت مرحوم دهخدا) : طوطی از منطق اگر دم ...
-
اخوان الصفا
لغتنامه دهخدا
اخوان الصفا. [ اِخ ْ نُص ْ ص َ ] (اِخ ) در اواسط قرن چهارم هجری انجمنی مخفی در بصره و بغداد تشکیل شد، اعضاء این انجمن جمعی از علما و دانشمندان بزرگ اسلام بودند [ از ایرانیان ] . نام این جمعیت «اخوان الصفا» و مرام اصلی یا اساسنامه ٔ آنها این بود که می...
-
هابز
لغتنامه دهخدا
هابز. (اِخ ) تامس . حکیم و فیلسوف انگلیسی . در سال 1588 م . در مالمزبری یکی از شهرهای کوچک انگلستان تولد یافته و در سال 1679 در نودودو سالگی درگذشته است . تحصیلات خود را در دانشگاه آکسفورد به پایان رسانید و پس از اتمام دوره ٔ دانشگاه در خانواده ٔ «کو...