کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفجان
لغتنامه دهخدا
نفجان . [ ن َ ف َ ] (ع مص ) نفج . نفوج . (از اقرب الموارد)(المنجد). رجوع به نَفج در تمام معانی مصدری شود.
-
واژههای مشابه
-
نفجان کلانتری
لغتنامه دهخدا
نفجان کلانتری . [ ن َ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 212 تن سکنه دارد. آبش از رود کر، محصولش غلات و برنج است . شغل اهالی زراعت است . به این قریه نفجان هم می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
جستوجو در متن
-
نفوج
لغتنامه دهخدا
نفوج . [ ن ُ ] (ع مص ) نفج . نفجان . (اقرب الموارد). رجوع به نَفج شود.