کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفائس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفائس
لغتنامه دهخدا
نفائس . [ ن َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِنفیسة. رجوع به نَفیسَة و نیز رجوع به نفایس شود.
-
جستوجو در متن
-
تبیان
لغتنامه دهخدا
تبیان . [ ت ِ] (اِخ ) یکی از نامهای قرآن است . (نفائس الفنون ).
-
نفیسة
لغتنامه دهخدا
نفیسة. [ ن َ س َ ] (ع ص ) تأنیث نفیس . ج ، نفائس . رجوع به نفیس شود.
-
فتوحی
لغتنامه دهخدا
فتوحی . [ ف َ ] (اِ) جامه ای که بر سینه پوشند، و به عربی آن را صُدَیر گویند. (آنندراج از نفائس اللغات ).
-
جبله
لغتنامه دهخدا
جبله . [ ] (اِخ ) شهری است که یک جانب او دریای روم بود و سه جانب دیگر خرماستانها و زیتون بسیار دارد. (نفائس الفنون ).
-
زروانیه
لغتنامه دهخدا
زروانیه . [ زَ/ زُ نی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای که پیرو آیین زروان بوده اند. رجوع به نفائس الفنون ، زروان و زروانیان شود.
-
رزستان
لغتنامه دهخدا
رزستان . [ رَ زِ ] (اِ مرکب ) تاکستان . (نفائس الفنون ). موستان . موزار. باغ انگور. (یادداشت مؤلف ).
-
رفیقان
لغتنامه دهخدا
رفیقان . [ رَ ] (ع اِ) در اصطلاح صوفیه دو کس باشند به یک بیت منسوب . (از نفائس الفنون ذیل علم فتوت ).
-
نفایس
لغتنامه دهخدا
نفایس . [ ن َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) چیزهای نفیس و گرانمایه و گرانبها. (ناظم الاطباء). نفائس . رجوع به نفائس شود : و چون آفتاب روشن است که تو آمده ای تا نفایس ذخایر از ولایت ما ببری . (کلیله و دمنه ). در جوار این مسجد مدرسه ای بنا نهاد و آن را به نفایس کتب...
-
عاد
لغتنامه دهخدا
عاد. [ عادد ] (ع ص ، اِ) عددی که عدد دگر را تجزیه کننده باشد. مانند سه که عاد نه است ، و چهار که عاد دوازده است و پنج که عاد پانزده است . (نفائس الفنون ).
-
رفد
لغتنامه دهخدا
رفد. [ رَ ] (اِخ ) نام ستاره ٔ کوچکی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کلمه ٔ ربعو کلمه ٔ تنین در علم صور کواکب نفائس الفنون شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمود سمرقندی ، معروف بخشاب و ملقب برضی الدین . او راست : نفائس الکلام و عرائس الأقلام در انشاء فارسی .
-
حزین نائنی
لغتنامه دهخدا
حزین نائنی . [ ح َ ن ِ ءِ ] (اِخ ) میرزا محمد اشعار عربی او را در نفائس اللباب آورده است . (ذریعه ج 9 ص 235).
-
کبدالاسد
لغتنامه دهخدا
کبدالاسد. [ ک َ ب ِ دُل ْ اَ س َ ] (اِخ ) دو ستاره از هشت ستاره که در حوالی دب اکبر واقع است . (رجوع به نفائس الفنون چ سنگی فن هفتم علم صور کواکب ، دب اکبر ص 185 شود).