کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نغو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نغو
لغتنامه دهخدا
نغو. [ ن َغ ْوْ ] (ع مص ) نرم گفتن سخن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نرم سخن گفتن . (از ناظم الاطباء). تکلم کردن به کلامی که فهمیده شود. (از المنجد). رجوع به نغی شود.
-
واژههای همآوا
-
نقو
لغتنامه دهخدا
نقو. [ ن َق ْوْ ] (ع مص ) برآوردن مغز استخوان را. (منتهی الارب ). مغز از استخوان بیرون کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد). || (اِ) استخوان بازو یا ظاهر استخوان بامغز. نِقْو. (از منتهی الارب ). استخوان مغزدار. (مهذب الاسماء). استخو...
-
نقو
لغتنامه دهخدا
نقو. [ ن ِق ْوْ ] (ع اِ) نَقْو. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استخوان مغزدار. قلم . هر استخوان که در وی مغز بود. (یادداشت مؤلف ). رجوع به نَقْو شود. || مغز استخوان . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نغیود
لغتنامه دهخدا
نغیود. [ ن َغ ْ ] (اِ) نغو و آلوی دمشقی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 380).