کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نغانغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نغانغ
لغتنامه دهخدا
نغانغ. [ ن َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نغنغ. رجوع به نُغنُغ شود. || ج ِ نَغنَغ. (یادداشت مؤلف از بحر الجواهر). رجوع به نَغنَغ شود. || ج ِ نُغنُغَة. (یادداشت مؤلف ). || دو عضله در حلقوم : دو عضله ٔ دیگر است خاصه حلقوم را که آن را النغانغ گویند، بر کناره ٔ حل...
-
واژههای همآوا
-
نقانق
لغتنامه دهخدا
نقانق . [ ن َ ن ِ ](ع اِ) ج ِ نقنق . رجوع به نقنق شود. || جهودانه طعامی است . (مهذب الاسماء). معرب نکانک و نکانه . جهودانه . مبار. عصیب . (یادداشت مؤلف ) : نقانق که از روده ها سازند... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
جستوجو در متن
-
نغنغ
لغتنامه دهخدا
نغنغ. [ ن ُ ن ُ ] (ع ص ) گول سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). احمق . ضعیف . مضطرب . (اقرب الموارد). || کُس پرگوشت اطراف . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که کناره های آن پرگوشت باشد. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || (اِ) جائی میان کام و شوارب نای ...