کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعیق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نعیق زدن
لغتنامه دهخدا
نعیق زدن . [ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بانگ کردن . بانگ کردن زاغ . غارغار کردن کلاغ : غرابا مزن بیشتر زین نعیقاکه مهجور کردی مرا از عشیقا.منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
نعاق
لغتنامه دهخدا
نعاق . [ ن ُ ] (ع مص ) نعق . نعیق . نعقان . (متن اللغة). بانگ بر گوسفند زدن . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن شبان گوسفندان خود را و زجر نمودن . (آنندراج ). بانگ زدن بر گوسفندان و زجر کردن آنها را . (از متن اللغة). || بانگ کردن غراب . (آنندراج ). نعی...
-
نعق
لغتنامه دهخدا
نعق . [ ن َ ] (ع مص ) بانگ کردن غراب . (از المنجد) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نعیق . نُعاق .(متن اللغة) (اقرب الموارد). || بانگ کردن شبان گوسفندان خود را و زجر نمودن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). با...
-
بانگ
لغتنامه دهخدا
بانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). نداء. ضاًضاً. ضجه . قبع. صرخ . زمجره . صرخه . صفار. نشده . (منتهی الارب ). خروش . مجازاً در ...
-
مصدر
لغتنامه دهخدا
مصدر. [ م َ دَ ] (ع اِ) محل بازگشت از حج . ج ، مصادر. (ناظم الاطباء). جای بازگشتن . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). جای بازگشت . (ناظم الاطباء). جای صادر شدن . (آنندراج ). || محل بازگشت ازآب . (ناظم الاطباء). || جای بیرون آمدن . (غیاث ) (آنندراج )...