کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعناع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نعناع
لغتنامه دهخدا
نعناع . [ ن َ ] (ع اِ) نعنا. رجوع به نعنا شود.
-
جستوجو در متن
-
متنجوشه
لغتنامه دهخدا
متنجوشه . [ م ُ ت َ ش َ ] (اِ) پودنه و نعناع . (آنندراج ). نعناع و قسمی از نعناع . (ناظم الاطباء).
-
متنی
لغتنامه دهخدا
متنی . [ م ُ ] (اِ) نعناع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به نعناع و متنجوشه شود.
-
هوداسیون
لغتنامه دهخدا
هوداسیون . (اِ) اسم مغربی نعناع است . (مخزن الادویه ).
-
پیتونک
لغتنامه دهخدا
پیتونک . [ ن َ ] (اِ) نعناع (در دیلمان و گیلان ).
-
حثرما
لغتنامه دهخدا
حثرما. [ ح َ ] (اِ) به سریانی نعناع و آن نوعی از پودنه است . نعنع .
-
منعنع
لغتنامه دهخدا
منعنع. [ م ُ ن َ ن َ] (ع ص ) که نعناع یا عطر آن در آن کرده باشند. به نعناع کرده . نعناع زده : شراب انار منعنع. (یادداشت مرحوم دهخدا). و المنعنع منه (من رب المتخذ من الرمانین ) اقوی فی ذلک . (ابن البیطار) (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
نعنا داغ
لغتنامه دهخدا
نعنا داغ . [ ن َ ] (اِ مرکب ) نعناع به روغن سرخ کرده . (یادداشت مؤلف ).
-
نعناعة
لغتنامه دهخدا
نعناعة. [ ن َع ْ ع َ ] (ع اِ) واحد نعناع است . (از اقرب الموارد).
-
رافریاء
لغتنامه دهخدا
رافریاء. [ ف ِ ] (اِ) نعناع . (دزی ج 1 ص 496).
-
شاپاپک
لغتنامه دهخدا
شاپاپک . [ پ َ ] (اِ) گیاهی از جنس نعناع که سیسنبر نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
نانا
لغتنامه دهخدا
نانا. (اِ) پدر و مادر. || گیاهی که نعناع نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
پوذینه
لغتنامه دهخدا
پوذینه . [ ن َ / ن ِ] (اِ) نعنع. نعناع جویباری . رجوع به پودینه شود.
-
دباب
لغتنامه دهخدا
دباب . [ دِ ] (اِ) نعناع . نمام . و رجوع به دباب [ دُ ] و [ دَ ] شود.