کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نعلک
لغتنامه دهخدا
نعلک . [ ن َ ل َ ] (اِ) نوعی از رکاب است . (برهان قاطع) (آنندراج ).و آن را نعلکی هم گویند. (برهان قاطع). و آن را نعل هم گویند. (آنندراج ). رکابی باشد که نعلکی نیز گویند. (از جهانگیری ). مؤلف فرهنگ نظام به نقل از سراج اللغات آرد: «نوعی از رکابی [ دور...
-
جستوجو در متن
-
نعلکی
لغتنامه دهخدا
نعلکی . [ ن َ ل َ ] (اِ) نعلک . نعلبکی . رجوع به نعلبکی شود.
-
رفاف
لغتنامه دهخدا
رفاف . [رَف ْ فا ] (ع ص ) براق . مانند اقحوان (بابونه ). (از اقرب الموارد). || (ص ) رفوگر : کرده در کار علم رفاف کار قرمزی ریشه ٔ نعلک زده نعلم در آتش میکند.نظام قاری (دیوان ص 57).
-
نعلبکی
لغتنامه دهخدا
نعلبکی . [ ن َ ب َ ](اِ) ظرف کم عمق و مدور که استکان چای را در آن گذارند. بعضی این کلمه را مأخوذ از روسی دانسته اند و بعید می نماید؛ مؤلف فرهنگ نظام آرد: «این لفظ در کتاب جواهرنامه ٔ محمدبن منصور تألیف قرن نهم هجری قمری آمده ، پس با تلفظ نلبکی و ا...
-
نعل
لغتنامه دهخدا
نعل . [ ن َ ] (ع اِ) پساهنگ و بشک و آهنی که برکف سم ستور میخ کنند تا سوده نگردد. (ناظم الاطباء).آنچه بدان سم ستور را از سودگی نگاه دارند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء) : ز آواز گردان بتوفید کوه زمین شد ز نعل ستوران ستوه . فردوسی .هم...
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...
-
آک
لغتنامه دهخدا
آک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، درو...