کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعلچه گری نعلچه سازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جعبه گری
لغتنامه دهخدا
جعبه گری .[ ج َ ب َ / ب ِ گ َ ] (حامص مرکب ) ترکش سازی . (ناظم الاطباء). جعابة. (منتهی الارب ). جعبه سازی . جعبه فروشی .
-
ساروج سازی
لغتنامه دهخدا
ساروج سازی . (حامص مرکب ) عمل ساروج ساز. ساختن ساروج . بعمل آوردن ساروج . ساروج گری .
-
عشوه گری
لغتنامه دهخدا
عشوه گری . [ ع ِش ْ وَ / وِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت عشوه گر. عشوه سازی . عشوه کاری . (فرهنگ فارسی معین ). دلفریبی و شوخ چشمی . (ناظم الاطباء) : یک زبان داری و صد عشوه گری من و صدجان ز پی عشوه خری . خاقانی .- عشوه گری کردن ؛ عشوه سازی کردن : عش...
-
فریب سازی
لغتنامه دهخدا
فریب سازی . [ ف ِ / ف َ ] (حامص مرکب ) حیله گری . غدر. غداری . تلبیس . تزویر. (از ناظم الاطباء).
-
رنگ سازی
لغتنامه دهخدا
رنگ سازی .[ رَ ] (حامص مرکب ) حیله گری . نیرنگ سازی . فریبکاری . مکاری . رجوع به رنگ ساختن و رنگ ساز شود : نباید که ایمن شوی زو به جنگ که در رنگ سازی بود بیدرنگ .فردوسی .
-
سفالگری
لغتنامه دهخدا
سفالگری . [ س ُ / س ِ گ َ ] (حامص مرکب ) خزف سازی . کوزه گری .
-
زجاجة
لغتنامه دهخدا
زجاجة. [ زِ ج َ ] (ع اِ) پیشه ٔ آبگینه سازی . آبگینه گری . حرفت شیشه گری . ابن سیده گوید: این لغت بنظر من عراقی است . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ). حرفت آبگینه گری .(از البستان ) (از المعجم الوسیط) (از متن اللغة).
-
نصیحت گری
لغتنامه دهخدا
نصیحت گری . [ ن َ ح َ گ َ ] (حامص مرکب ) عرضه ٔ پند و نصیحت . آگاه سازی . (ناظم الاطباء). پندگوئی . اندرز دادن . عمل نصیحت گر. رجوع به نصیحت گر شود : نصیحت گری با خداوند زوربود تخمی افکنده در خاک شور. نظامی .چو در من گرفت آن نصیحت گری زبان برگشادم به...
-
نوحه سازی
لغتنامه دهخدا
نوحه سازی . [ ن َ / نُو ح َ / ح ِ ] (حامص مرکب ) نوحه گری . نوحه سرائی : از بس که نمود نوحه سازی بخشید دلم بر آن نیازی .نظامی .
-
زرق سازی
لغتنامه دهخدا
زرق سازی . [ زَ ] (حامص مرکب ) عمل زرق ساز. حیله گری . ریاکاری : جهان عشق است و دیگر زرق سازی همه بازی است الا عشقبازی . نظامی .رجوع به ماده ٔ قبل ، زرق و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
سازی
لغتنامه دهخدا
سازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن یا بعمل آوردن و استحصال و درست کردن چیزی ، و عمل و حرفه و شغل سازنده ٔ آن ، چون گری و کار...
-
شیشه گری
لغتنامه دهخدا
شیشه گری . [ شی ش َ / ش ِ گ َ ] (حامص مرکب ) حرفه و شغل شیشه گر. شیشه تراشی . شیشه سازی . بلورسازی . (یادداشت مؤلف ) : رودیست که کوثرش عدیل است آبش سلسال و سلسبیل است گه سیمگری نماید آبش گه شیشه گری کند حبابش . خاقانی .|| (اِ مرکب ) جای ساختن شیشه ....
-
نیرنگ سازی
لغتنامه دهخدا
نیرنگ سازی . [ ن َ / ن ِ رَ ] (حامص مرکب ) شعبده بازی . شعبده گری . مشعبدی . تردستی . حقه بازی . عمل نیرنگ ساز. رجوع به نیرنگ ساز شود : فغان زین چرخ کز نیرنگ سازی گهی شیشه کند گه شیشه بازی . نظامی .شد از چشم فلک نیرنگ سازی گشاد ابروی ها در دلنوازی . ...
-
نیزه گری
لغتنامه دهخدا
نیزه گری . [ ن َ / ن ِ زَ / زِ گ َ ] (حامص مرکب ) رماحة. (صراح ) (منتهی الارب ). پیشه ٔ نیزه سازی . (ناظم الاطباء). عمل نیزه گر.
-
جامغولک بازی
لغتنامه دهخدا
جامغولک بازی . [ ل َ ] (حامص مرکب ) اصطلاح عامیانه ، حیله سازی . خدعه گری . حقه بازی . فریب کاری . مکاری . جنقولک بازی .