کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نظام
لغتنامه دهخدا
نظام . [ ن َظْ ظا ] (اِخ ) ابراهیم بن سیاربن هانی بلخی بصری ، مکنی به ابواسحاق و مشهور به نظام . از اعاظم دانشمندان عهد بنی عباس و از اجله ٔ علمای معتزله است در علم کلام و طبیعیات والهیات تبحر داشت ، و در عهد خلافت مأمون و معتصم شهرتی فوق العاده یاف...
-
نظام
لغتنامه دهخدا
نظام . [ ن َظْ ظا ] (ع ص ) مروارید به رشته درکشنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نعت فاعلی است . رجوع به نظم شود : گوهر مدح ترا دست هنر نظام است حُله ٔ شکر ترا طبع خرد نساج است . مسعودسعد.مر لؤلؤ عقل و در دانش راجاری نظام و نیک وزانم . مسعودسعد.زهی ...
-
نظام
لغتنامه دهخدا
نظام . [ ن ِ ] (اِخ ) نصیرالدین ابوتوبه متخلص به نظام است . (قاموس الاعلام ترکی ج 6). رجوع به نصیرالدین شود.
-
نظام
لغتنامه دهخدا
نظام . [ ن ِ ] (ع اِ) رشته ٔ مروارید و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رشته ٔ جواهر. (غیاث اللغات ). رشته ای که لؤلؤ و جز آن را بدان درکشند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج ،نُظُم . || واسطه ٔ نظم و آراستگی . (یادد...
-
نظام
لغتنامه دهخدا
نظام . [ ن ِ] (اِخ ) (شیخ ...) از فقهای هندوستان است و به سال 1067 به فرمان عالمگیر پادشاه کتاب فتاوی عالمگیری رابه نام او تألیف کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 6).
-
نظام
لغتنامه دهخدا
نظام . [ ن ُظْ ظا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناظم . (غیاث اللغات ). رجوع به ناظم شود.
-
واژههای مشابه
-
نظام استرابادی
لغتنامه دهخدا
نظام استرابادی . [ ن ِ م ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) (مولانا...) نظام الدین استرابادی متخلص و مشهور به نظام ، از شعرای قرن نهم و دهم ، در هرات سکونت داشته و در همانجا به سال 921 هَ . ق . درگذشته است . قصایدی در مدح اهل بیت و منظومه ای به عنوان سلیمان و بلقیس د...
-
نظام اسکوئی
لغتنامه دهخدا
نظام اسکوئی . [ ن ِ م ِ اُ ] (اِخ ) امیر نظام الدین احمد اسکوئی متخلص به نظام از شاعران قرن دهم است و به روایت سام میرزا وی «کلیددار کتابخانه ٔ صاحبقرانی بوده است و در اواخر بدان مرتبه رسید که می خواست وکیل شود و برادر بزرگ خود را صدر گرداند و برادر ...
-
نظام اصفهانی
لغتنامه دهخدا
نظام اصفهانی . [ ن ِ م ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین قمری شود.
-
نظام اصفهانی
لغتنامه دهخدا
نظام اصفهانی . [ ن ِم ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین اصفهانی شود.
-
نظام اعرج
لغتنامه دهخدا
نظام اعرج . [ ن ِ م ِ اَ رَ ] (اِخ ) حسن بن محمد. رجوع به نظام الدین حسن بن محمدبن حسین شود.
-
نظام الملک
لغتنامه دهخدا
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) مسعودبن علی هروی ، ملقب به شمس الدین و نظام الملک وزیر سلطان تکش خوارزمشاه است . وی به سال 596 هَ . ق . به اشارت خوارزمشاه به دست فدائیان اسماعیلیه در خوارزم کشته شد. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران ، دکترصفا ج 2 ص...
-
نظام اولیاء
لغتنامه دهخدا
نظام اولیاء. [ ن ِ م ِ اَ] (اِخ ) (شاه ...). رجوع به نظام الدین اولیاء شود.
-
نظام بخارائی
لغتنامه دهخدا
نظام بخارائی . [ ن ِ م ِ ب ُ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین محمدبن تاج الدین شود.