کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نطاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نطاع
لغتنامه دهخدا
نطاع . [ ن َطْ طا ] (ع ص ) آن که طعام را در نطع چیند و در چیدن زیرکی به کار برد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). که غذا را بر نطع وسفره بچیند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || کثیر التنطع. (المنجد). رجوع به تنطع شود. || که دفترها را جلد...
-
نطاع
لغتنامه دهخدا
نطاع . [ ن ِ ] (ع اِ) نطاع القوم ؛ خیمه های قوم یا زمین ایشان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). سرزمین ایشان . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطاع القوم ؛ جنابهم او ارضهم . (اقرب الموارد). ارضهم و جانبهم . (المنجد).
-
واژههای همآوا
-
نطاء
لغتنامه دهخدا
نطاء. [ ن َطْ طا ](ع ص ) دور. (از منتهی الارب ). بعیدة. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: عقبة نطاء.
-
نتاء
لغتنامه دهخدا
نتاء. [ ن َت ْءْ ] (ع مص ) انتبار. نفخ کردن . برآمدن . نتوء. (از اقرب الموارد). برآمدن . (صراح ). برآمدن . منتفخ گردیدن . (از منتهی الارب )(آنندراج ). || آماس کردن . (از منتهی الارب ). ورم کردن قرحه . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). آماس کردن ریش...
-
جستوجو در متن
-
حونطاع
لغتنامه دهخدا
حونطاع . [ ] (اِخ ) (یوم ...) همه بکسر نون آنرا ضبط کرده اند مگر ازهری که گوید: نَطاع َ بر وزن قطام است . آبی است مر بنی تمیم را و آن چاهی است دارای آبی گوارا. در اینجا وقعه ای میان بنی سعد و هوةبن علی اتفاق افتاد. رجوع به مجمع الامثال میدانی شود.