کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضم
لغتنامه دهخدا
نضم . [ ن َ ] (ع اِ) گندم گرد و پر . (منتهی الارب ). گندم خوب و فربه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). واحد آن نضمة است . (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
نظم
لغتنامه دهخدا
نظم . [ ن َ ] (ع اِ) شعر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلام موزون . مقابل نثر. (المنجد) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). سخن راست کرده بر وزن . (از مهذب الاسماء). شعر. چامه . پیوسته . سرود. نظام . (یادداشت مؤلف ) : ز گاه کیومرث تا ی...
-
نظم
لغتنامه دهخدا
نظم . [ ن ُ ظُ ] (ع اِ) ج ِ نظام . رجوع به نِظام شود.
-
نزم
لغتنامه دهخدا
نزم . [ ن َ ](ع اِمص ) سختی گزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت گزیدگی . (ناظم الاطباء). شدةالعض . (معجم متن اللغة).
-
نزم
لغتنامه دهخدا
نزم . [ ن ِ / ن َ ] (اِ) آن بخار بود که به تازی ضباب گویند. (لغت فرس اسدی ص 343 از حاشیه ٔ برهان ) (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نژم . طبری :نِزْم (ابر، ابری که نزدیک به زمین است ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بخاری که در ایام زمستان و غیره پدید آید و ...
-
جستوجو در متن
-
نضمة
لغتنامه دهخدا
نضمة. [ ن َ م َ ] (ع اِ) یک دانه ٔ گندم خوب . (ناظم الاطباء). واحد نضم است . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). رجوع به نَضم شود.
-
گندم
لغتنامه دهخدا
گندم . [ گ َ دُ ] (اِ) پهلوی و پازند گنتم ، معربش جندم (در: جوزجندم )، کردی گَنم ، افغانی قنوم ، وخی قیدیم ، سنگلیچی و منجی غندم ، سریکلی ژندم ، ژندوم ، شغنی ژیندم ، یودغا قدوم ، بلوچی گندیم ، و رجوع شود به هوبشمان . گیلکی ، فریزندی ، یرنی و نطنزی گن...