کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضد
لغتنامه دهخدا
نضد. [ ن َ ] (ع مص ) برهم نهادن . (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). برهم نهادن رخت را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). روی هم قرار دادن متاع را . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) نظم . ترتیب ....
-
نضد
لغتنامه دهخدا
نضد. [ ن َ ض َ ] (ع ص ، اِ) رخت بر هم نهاده یا برگزیده ٔ آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). آنچه از کالای خانه برهم نهاده و مرتب شده باشد. (از المنجد). ج ، انضاد. || تخت جامه و درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سریر....
-
واژههای همآوا
-
نزد
لغتنامه دهخدا
نزد. [ ن َ دِ ] (حرف اضافه ، ق ) اوستا:نزده (نزدیک )، هندی باستان : ندیس ، ندیشته ، کردی و افغانی : نیزدِ ، سریکلی : نیزد . به معنی : قریب ِ... پهلوی ِ... جنب ِ... (حاشیه ٔبرهان قاطع چ معین ). مخفف نزدیک است . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). نزدیک ِ. در...
-
جستوجو در متن
-
نضود
لغتنامه دهخدا
نضود. [ ن َ ] (ع ص ) ناقه ٔ فربه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). ج ، نُضُد، انضاد.
-
ناضد
لغتنامه دهخدا
ناضد. [ ض ِ ] (ع ص ) آنکه متاع و کالا را روی هم می چیند. (ناظم الاطباء). (اقرب الموارد): نضد متاعه نضداً؛ بر روی هم نهاد رخت را. (منتهی الارب ).
-
انضاد
لغتنامه دهخدا
انضاد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَضَد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- انضاد الجبال ؛ سنگهای بر یکدیگر [ نهاده ] (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سنگهایی که بعضی در روی بعضی باشد. (از اقرب الموارد).- انضاد الرجل ؛ اعمامه و اخواله المتقدمون...
-
نسق
لغتنامه دهخدا
نسق . [ ن َ ] (ع مص ) سخن را بر یک روش و سیاقت راندن و ترتیب دادن و بعض آن رابر بعضی عطف کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). به ترتیب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). به ترتیب کردن سخن . (زوزنی ). ترتیب دادن . (غیاث اللغات ) (یادداشت مؤل...
-
علم الهدی
لغتنامه دهخدا
علم الهدی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ] (اِخ ) ملا محمدبن ملا محسن فیض محمدبن مرتضی . وی از علمای امامیه در اوائل قرن دوازدهم هجری بود و از طرف والدش بهمین لقب علم الهدی ملقب شد. وفات وی بسال 1112 یا 1123 هَ . ق . بوده است . او راست : 1- اصول الدین ، به...
-
برهم نهادن
لغتنامه دهخدا
برهم نهادن . [ ب َ هََ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) بروی یکدیگر گذاشتن . (یادداشت دهخدا). یکی را بر زبر دیگری جای دادن . (یادداشت دهخدا). اًطباق . (منتهی الارب ). تَخصیف . تَنضید. (تاج المصادر بیهقی ). خَصف . (دهار). رَکم . (ترجمان القرآن جرجانی ). ضَم ...
-
استقامة
لغتنامه دهخدا
استقامة. [ اِ ت ِ م َ ](ع مص ) استقامت . راستی . اعتدال . ایستادن . راست شدن .(زوزنی ) (غیاث ) (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ). راست ایستادن . (مجمل اللغة). راست بایستادن . (زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). درست شدن . درستی : مکارمها بحکم تو گرفتست است...
-
نظم
لغتنامه دهخدا
نظم . [ ن َ ] (ع اِ) شعر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلام موزون . مقابل نثر. (المنجد) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). سخن راست کرده بر وزن . (از مهذب الاسماء). شعر. چامه . پیوسته . سرود. نظام . (یادداشت مؤلف ) : ز گاه کیومرث تا ی...
-
رخت
لغتنامه دهخدا
رخت . [ رَ ] (اِ) اسباب و متاع خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔخطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ سروری ). گرانبهای از اسباب خانه . (ناظم الاطباء). سامان . اسباب و تجملات . (از شعوری ج 2 ص 2). اثاث . (ملخص اللغات ح...
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...