کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نضال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نضال
لغتنامه دهخدا
نضال . [ ن ِ ] (ع مص ) تیراندازی کردن با هم و نبرد نمودن در تیراندازی . (آنندراج ). با یکدیگر تیر افکندن . تناضل . (یادداشت مؤلف ). مناضلة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). نیضال . (اقرب الموارد) (المنجد) (متن اللغة). رجوع به مناضلةشود. || گف...
-
نضال
لغتنامه دهخدا
نضال . [ ن ُض ْ ضا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناضل . رجوع به ناضل شود.
-
واژههای همآوا
-
نذال
لغتنامه دهخدا
نذال . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نَذیل . رجوع به نذیل شود.
-
نزال
لغتنامه دهخدا
نزال . [ ن َ ] (ع اِ) نُزل . رجوع به نُزل شود.
-
نزال
لغتنامه دهخدا
نزال . [ ن َ ل ِ] (ع اِ فعل ) فرودآ. (منتهی الارب ). فرودبیا! (ناظم الاطباء). اسم فعل است برای امر، به معنی انزل . (از اقرب الموارد). و آن معدول است از نازلة و واحد و جمع و مؤنث و مذکر در آن یکسان است . (از منتهی الارب ).
-
نزال
لغتنامه دهخدا
نزال . [ ن َزْ زا ] (ع ص ) کثیرالنزول یا کثیرالمنازلة. (از المنجد). رجوع به نزول و منازلة شود.
-
نزال
لغتنامه دهخدا
نزال . [ ن ِ ] (ع مص ) منازلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (المنجد) (زوزنی ). فرودآمدن دو گروه با هم از شتر بر اسب جهت کارزار و فرودآمدن دو گروه با هم در حرب . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). پیاده جنگ کردن . (از زوزنی ). فرودآمدن دو گرو...
-
نزال
لغتنامه دهخدا
نزال . [ ن ُزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ نازل . رجوع به نازل شود.
-
جستوجو در متن
-
نیضال
لغتنامه دهخدا
نیضال . (ع مص ) مناضله . نضال . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (متن اللغة). رجوع به نضال شود.
-
ناضل
لغتنامه دهخدا
ناضل . [ ض ِ ] (ع ص ) بهادر. غازی . (ناظم الاطباء). غالب در نضال . (المنجد). اسم فاعل از نضل است . ج ، نضال . رجوع به نضل شود.
-
مناضلة
لغتنامه دهخدا
مناضلة. [ م ُ ض َ ل َ ] (ع مص ) با یکدیگر تیر انداختن به نبرد. (تاج المصادر بیهقی ). تیراندازی کردن با هم و نبرد نمودن در تیراندازی . نِضال . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نبرد کردن در تیراندازی . نِضال . نیضال . (از اقرب الموارد). ...
-
نضل
لغتنامه دهخدا
نضل . [ ن َ ] (ع مص ) چیره شدن بر کسی در تیراندازی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). کسی راغلبه کردن به تیر انداختن . (تاج المصادر بیهقی ). پیشی گرفتن و غالب شدن بر کسی در نضال و تیراندازی . (از اقرب الموارد). || نَضَل . (...
-
تسدید
لغتنامه دهخدا
تسدید. [ ت َ ] (ع مص ) توفیق دادن . (تاج المصادر بیهقی ). توفیق صواب و سداد دادن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکو کردن و توفیق صواب و سداد دادن خدا کسی را در قول و عمل . (از متن اللغة). توفیق دادن و ارشاد کردن کسی را بر سداد یا در صواب در ...