کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصیب و قسمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصیب و قسمت
لغتنامه دهخدا
نصیب و قسمت . [ ن َ ب ُ ق ِ م َ ] (ترکیب عطفی ) بهره و روزی . رجوع به نصیب شود.
-
واژههای مشابه
-
نصیب دار
لغتنامه دهخدا
نصیب دار. [ ن َ ] (نف مرکب ) بهره دار. حصه دار. وایه دار. شریک . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اولوش
لغتنامه دهخدا
اولوش . [ ] (اِ) نصیب و بخش و حصه و قسمت . (آنندراج از فرهنگ وصاف ).
-
جزم
لغتنامه دهخدا
جزم . [ ج ِ ] (ع اِ) بهره . (منتهی الارب ). بهره و نصیب و قسمت . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نصیب .(اقرب الموارد). بهره ای از خرما. (از متن اللغة).
-
قسمة
لغتنامه دهخدا
قسمة. [ ق ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) اسم است تقسیم را. (منتهی الارب ). اسم است اقتسام را. || نصیب . (اقرب الموارد). || طبله ٔ عطار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اصطلاح فقه ) تعیین حق شایع و مشترک است و حق اعم است از منافع و اعیان منقوله ، پس شامل می...
-
نصیبداش
لغتنامه دهخدا
نصیبداش . [ ن َ ] (ص مرکب ) هم بخت . هم طالع. دارای همان نصیب و قسمت . (ناظم الاطباء).
-
وراستاد
لغتنامه دهخدا
وراستاد. [ وَ ] (اِ) وظیفه . (مهذب الاسماء). بهره و نصیب و قسمت و تقدیر و حصه از خوراک و پوشاک . (ناظم الاطباء). رجوع به برستاد شود.
-
فرخنج
لغتنامه دهخدا
فرخنج . [ ف َ خ َ ] (اِ) نصیب . بهر. بهره . قسم . قسمت . سهم . روزی . تمتع. (یادداشت به خط مؤلف ). سود و نفع و حصه و نصیب . (برهان ). نصیب باشد. (اسدی ) : مرا از تو فرخنج جز درد نیست چو من سوخته در جهان مرد نیست . اسدی .|| عیش و طرب . || ناز و غمزه ...
-
بدرزه
لغتنامه دهخدا
بدرزه . [ ب َ دَ زَ / زِ ] (اِ) حصه و بهره . (برهان قاطع) (انجمن آرا). حصه و قسمت . (آنندراج ). حصه و بهره و نصیب . (ناظم الاطباء). و رجوع به بَدْوَره شود.
-
آبخورش
لغتنامه دهخدا
آبخورش . [ خوَ / خ ُ رِ] (اِ مرکب ) در تداول عامه به معنی نصیب و قسمت . - آب خورش کسی از جایی کنده شدن ؛ از آنجای کوچ کردن و رفتن او.
-
تکه
لغتنامه دهخدا
تکه . [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ] (اِ) در تداول عامه ، چیز جالب توجه . زن زیبا و خوشگل . || نصیب و قسمت . || چیزی که درخور و مناسب کسی باشد. (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ).- تکه ٔ کسی بودن ؛ مناسب و درخور کسی بودن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
آواخ
لغتنامه دهخدا
آواخ . (صوت ) آوخ . آه . وای . افسوس . دردا : آواخ ز پیمان و ز پیمانه ٔ او. مولوی .|| (اِ) قسمت . نصیب . (برهان ). || آوای نرم . همس . صوت خفی . حسیس . و رجوع به نرم شود.
-
الوش
لغتنامه دهخدا
الوش . [ اُ ] (ترکی ، اِ) به واو غیرملفوظ لغت ترکی است ، بمعنی طعامی که از پیش امیران بنوکران دهند، و طعام پس مانده . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). ماحضر سفره ٔ سلطنتی . (ناظم الاطباء). || نصیب و حصه و قسمت .الش . (فرهنگ نظام ذیل الش ). و رجوع به اُل...