کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصوف
لغتنامه دهخدا
نصوف .[ ن ُ ] (ع مص ) سرخ شدن بعضی غوره ٔ خرمابن و سبز ماندن بعض آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
نسوف
لغتنامه دهخدا
نسوف . [ ن َ ] (ع ص ) بعیر نسوف ؛ شتر که علف رااز بیخ برکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). ج ، مناسیف . || فرس نسوف السنبک ؛ اسب که در دویدن پیش سم را به زمین نزدیک دارد یا آرنج را به تنگ قریب گرداند. (از منتهی الارب ) (آنن...
-
نسوف
لغتنامه دهخدا
نسوف . [ ن ُ ] (ع مص ) نسف . (المنجد) (ازاقرب الموارد). رجوع به نسف شود. || (اِ)آثار گزیدگی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).