کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصارا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نصارا
لغتنامه دهخدا
نصارا. [ ن َ ] (ع ص ، اِ) نصاری ̍. رجوع به نَصاری ̍ شود.
-
جستوجو در متن
-
کلمان
لغتنامه دهخدا
کلمان . [ ل ِ ] (اِخ ) عضو یکی از جمعیت های مردانه ٔ نصارا و قاتل هانری سوم (1589 م .) که به دست نگهبانان او کشته شد. (از لاروس ).
-
کشاف
لغتنامه دهخدا
کشاف . [ ک ُ ] (اِخ ) نام قریتی است بساحل رود زاب در موصل و آن را قلعتی بوده بسیار عظیم در نزدیکی مصب رودخانه ٔ زاب . بدان ناحیه نصارا زندگی کنند. (معجم البلدان ).
-
یانی
لغتنامه دهخدا
یانی . (اِخ ) نامی است که رومیان به حضرت یحیی علیه السلام اطلاق می نمودند. اصلاً عبرانی و به شکل «یوحنا» بوده است . چند نفر دیگر از معصومان نصارا به این اسم موسوم اند. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
چوخه
لغتنامه دهخدا
چوخه . [ خ َ / خ ِ ] (اِ) چوخا، جامه ٔ پشمین . || جامه پشمینی که نصارا پوشند : مولو مثال دم چو برآرد بلال صبح من نیز سر ز چوخه خارا برآورم . خاقانی .رجوع به چوخا شود.
-
یعقوب
لغتنامه دهخدا
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) یعقوب باراده . رئیس طریقه ٔ یعقوبیان از نصارا. پیشوای یعقوبیه ٔ نصاری . مؤسس فرقه ٔ یعقوبیه در سده ٔ ششم میلادی . (یادداشت مؤلف ) : مرا اسقف محقق تر شناسدز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا. خاقانی .رجوع به یعقوبیه و یعقوبیان شود.
-
ساودار
لغتنامه دهخدا
ساودار. (اِخ ) نام روستایی بوده است در اطراف سمرقند. و در نواحی سمرقند روستایی خوش هواتر و حاصل خیزتر از آن نبود که مانند آن میوه های نیکو داشته باشد و مردمش بهتر از آن باشد و طول آن بیش از ده فرسنگ بود و ساودار مر نصارا را آبادانی بود معروف .(رودکی ...
-
صابئی
لغتنامه دهخدا
صابئی . [ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب به صابی یا صابئی . رجوع به صابئین شود : هرچه در جمله ٔ آفاق در آنجا حاضرمؤمن و صابئی و گبر و نصارا و یهودگر تو خواهی که دم از صحبت اینان بزنی خاک پای همه شو تا که بیابی مقصود.؟
-
لاکتانس
لغتنامه دهخدا
لاکتانس . (اِخ ) فیرمیانوس لاکتان تیوس . نام عالم کلامی و مورخ عیسوی . مولد ایتالیا یا آفریقا حدود سال 225 یا 230 و وفات حدود سال 325 م . وی به دین نصارا درآمد و تاریخی مبالغه آمیز راجع به خشونتهای شاپور اول نسبت به والرین امپراطور روم که بدست ایرانی...
-
استفان
لغتنامه دهخدا
استفان . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) یا استفانوس و نزد فرانسویان اتین . اصلاً از قوم یهود و یکی از دیاکوسهای هفتگانه ای است که از طرف حواریون انتخاب شده بودند. وی بتهمت اهانت به دین موسوی 9 ماه پس از رفع مسیح از طرف قوم یهود در قدس سنگسار شد و عنوان قدیمترین ش...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ / ت ُ ل ُ ] (اِخ ) (سَن ) یکی از حواریون دوازده گانه است . گویند نصرانیت را وی در هندوستان و حبشه نشر و ترویج کرد و در سال 71 م . نصارا وی را در ارضروم (ارزنةالروم ) زنده پوست کندند و به صلیب به چهارمیخ کشیده به قتل آوردند. ذکران ...
-
بابه
لغتنامه دهخدا
بابه . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از قرای بخارا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دهی است از قرای بخارا، ولی ازمیری گفته است یکی از مرزهای روم است و گمان نمیکنم مقصودش بجز بابه ای (پاپ ) باشد که در نزد نصارا بمنزله ٔ خلیفه ٔ امامست که طاعت او واجب است و جایگاه...
-
بنوثوابة
لغتنامه دهخدا
بنوثوابة. [ ب َ ث َ ب َ ] (اِخ ) قبیله ای از عرب و از این قبیله است : ثوابةبن یونس و ابوالعباس احمدبن محمدبن ثوابه و ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن ثوابه و ابوالحسین ثوابه . و اصل بنوثوابه از نصارا بوده است .رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 37 ببعد شود.
-
حسین تبریزی
لغتنامه دهخدا
حسین تبریزی . [ ح ُ س َ ن ِ ت َ ] (اِخ ) ابن عبدالعلی توتنجی متکلم . او راست : ازالة الوساوس دررد نصارا و در 1346 هَ . ق . / 1928 م . زنده بوده است . (معجم المؤلفین از برو کلمان پیوست ج 2، ص 839).