کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشرة
لغتنامه دهخدا
نشرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) واحد نشر است . رجوع به نشر شود. || نسیم . (از اقرب الموارد) (المنجد). || ورقه ای که بر آن چیزی نوشته باشد اما مهر نکرده باشند. (از اقرب الموارد). || ورقه ای که بر آن چیزی نوشته شده و بین مردم پخش کرده شود. (از المنجد). ج ، نشر...
-
نشرة
لغتنامه دهخدا
نشرة. [ ن ُ رَ ] (ع اِ) تعویذی که بدان بیمار و دیوانه را علاج کنند. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). رقیه و افسون که بر دیوانه و مریض دمند. (منتهی الارب ). رجوع به نشره شود.
-
واژههای مشابه
-
نشره
لغتنامه دهخدا
نشره . [ ن َ رَ ] (اِ) شادی ختم قرآن . (غیاث اللغات از مدار) (آنندراج از مدار) (ناظم الاطباء). || آنچه با زعفران و شنگرف به روز مکتب نشینی به روی تخته ٔ طفلان نویسند. (غیاث اللغات از برهان قاطع) (آنندراج ). و آن را نشره ٔ طفلان نیز گویند. (ناظم الاطب...
-
نشره
لغتنامه دهخدا
نشره . [ ن ُ رَ ] (ع اِ) تعویذ. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افسون . (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افسونی که علاج کرده می شود به او دیوانه و بیمار. (شرح قاموس ) (از حاشیه ٔ برهان قاطع). حرز دیو دیده و بیمار. (ی...
-
نشره آب
لغتنامه دهخدا
نشره آب . [ ن ُ رَ / رِ ](اِ مرکب ) نشره . ماءالنشرة؛ آب دعاست ، بدین گونه که دعا را به زعفران نویسند و با آب باران نیسانی بشویند و برای شفا آشامند. (یادداشت مؤلف ) : هان رفیقا نشره آبی یا زکال آبی بسازکز دل و چهره زکال و زعفران آورده ام .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
نشرات
لغتنامه دهخدا
نشرات . [ ن َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ نَشرَة. رجوع به نشرت و نشریات شود.
-
نشریه
لغتنامه دهخدا
نشریه . [ ن َ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) روزنامه یا مجله که بطور مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه منتشر شود. نیز رجوع به نشرة شود.
-
تنشیر
لغتنامه دهخدا
تنشیر. [ ت َ ] (ع مص ) نیک پراکنده کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از آنندراج ). گستردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فسون کردن و نشرة نبشتن . (از منتهی الارب ). فسون کردن و افسون نوشتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الم...
-
رقیة
لغتنامه دهخدا
رقیة. [ رُق ْ ی َ ] (ع اِ) افسون . (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). سحر و افسون . (غیاث اللغات ): نشرة؛ افسون که بردیوانه و مریض دمند. (منتهی الارب ).افسون و تعویذ ج ، رُقی ̍ و آن مباح است اگر بزبان عربی و به اسمای الهی و صفات وارده ٔ خدای تعالی باش...
-
طی کردن
لغتنامه دهخدا
طی کردن . [ طَی ی / طِی ی / طَ / طِک َ دَ ] (مص مرکب ) سپردن . بسپردن . بگذاشتن . پیمودن .قطع کردن . بریدن راهی را: شبح المفازة؛ طی کرد بیابان را. (منتهی الارب ). طوی البلاد طیاً؛ طی کرد زمین را. (منتهی الارب ). || نوردیدن . درنوردیدن . نَوشتن . درنَ...
-
زیان رسیدن
لغتنامه دهخدا
زیان رسیدن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) آسیب و گزند رسیدن بر کسی یا چیزی : شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان . خاقانی .نشره ٔ من مدح امام است و بس تا نرسد ز اهرمنانم زیان . خاقانی .انباشت شاه معده ٔ آب روان به خاک ...
-
نظریه
لغتنامه دهخدا
نظریه . [ ن َ ظَ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) عقیده . حدس . (فرهنگ فارسی معین ). نظریه به معنی اخیر متداول شده و جمع آن را «نظریات » آرند، مانند نشریه ، نشریات . اما چون این کلمه در عربی فصیح بدین معنی نیامده ، بعض معاصران از استعمال این مفردو جمع آن خ...
-
زگالاب
لغتنامه دهخدا
زگالاب . [ زُ ] (اِ مرکب ) مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند وبه عربی حبر و مداد خوانند. (برهان ). سیاهی باشد که بدان کتابت کنند و آن را زکاب نیز گویند و به تازی حبر و مداد نامند. (فرهنگ جهانگیری ). مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند و آن را زگاله نیز...