کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشأت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نشأت
لغتنامه دهخدا
نشأت . [ ن َ ءَ ] (اِخ ) سلیمان (خواجه ... افندی ) متخلص به نشأت از متأخران شعرای عثمانی است ، زبان فارسی می دانسته و به سال 1222 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود.
-
جستوجو در متن
-
گارد
لغتنامه دهخدا
گارد. (اِخ ) دریاچه ای است در شمال ایتالیا مابین ایالت برِسیا و وِرُن . مساحت آن 300 هزار گز مربع. مَنسیو از این دریاچه نشأت می یابد. دارای منظره های زیبا و دلکش است .
-
انبوسش
لغتنامه دهخدا
انبوسش . [ اَم ْ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از انبوسیدن ، انبودن . (فرهنگ اسدی از یادداشت مؤلف ). نشأت . بعث . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انبوسیدن و انبودن شود.
-
پرماسه
لغتنامه دهخدا
پرماسه . [ پ َ س َ / س ِ ] (اِمص ) لمس . || خلاص و نجات . (شعوری ). معانی دیگر که صاحب فرهنگ شعوری به این کلمه داده است غلط است و از حدسهای گوناگونی که در شعر سنائی و ابوشکور زده اند نشأت کرده است .
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ )ابن علی بن الحسین الاموی الاسنائی القوصی . به سال 550هَ . ق . متولد شد. مولد او در اسنا و نشأت او در قوص بود. دیوان الانشاء اسکندریه و قدس ... یافت و به سال 625 هَ . ق . به دمشق درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
ابن مؤدب
لغتنامه دهخدا
ابن مؤدب . [ اِ ن ُ م ُ ءَدْ دِ ] (اِخ ) عبداﷲبن ابراهیم . او از مشاهیر شعر است . نشأت وی بمهدیه شهر معروف افریقیه بود. او صنعت کیمیا میورزید و بسیاحت و جهانگردی مایل بود،آنگاه که به صقلیه شد رومیان او را اسیر کردند و پس از مصالحه ٔ ثقةالدوله با رو...
-
زاویه ٔ رکراکی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ رکراکی . [ ی َ ی ِ رَ کی ی ] (اِخ ) منسوب به شیخ ابی عبداﷲ محمد رکراکی متوفی 794 هَ . ق . است وی از فقیهان مالکی مذهب بود و خود در آنجا اقامت داشت و هم در آنجا وفات یافت . (از خطط مقریزی ج 4 ص 302). و رجوع به تحفة الاحباب چ احمد نشأت ص 28 و ...
-
زاویه ٔ قادری
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ قادری . [ ی َ ی ِ دِ ری ی ] (اِخ ) منسوب به شیخ سابق الدین اقبال قادری از سلسله ٔ درویشان قادری است و مقریزی در خطط این زاویه رابعنوان جامع زاهد آورده است . و شیخ شهاب الدین احمدبن سلیمان قاری قادری آن را تجدید بنا کرده است . (از تحفة الطلاب ...
-
زاویه ٔ مناوی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مناوی . [ ی َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) اززاویه های مصر و در بیرون باب النصر واقع است ، این زاویه دارای گنبدی تاریخی است که سومین گنبد از نوع خود در مصر بشمار میرود و شیخ عبدالرئوف مناوی مؤلف طبقات الصوفیه در آن زاویه مدفون است . (از تعلیقات تحفة الا...
-
صیرفی
لغتنامه دهخدا
صیرفی . [ ص َ رَ ] (اِخ ) عبداللطیف بیک . بسال 1257 هَ . ق . متولد شد و در اسکندریه نشأت یافت و بخدمت دولت مصر درآمد و مناصبی یافت . بسال 1322 هَ . ق . درگذشت . او را دیوانی مطبوع است . (معجم المطبوعات ستون 1219).
-
میرک
لغتنامه دهخدا
میرک . [ رَ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم و دهم هجری (در سال 928 هَ . ق . زنده بوده ). در ایام حکومت زینل خان وزیر یک قلمه ٔ خراسان بود. بیت زیر از اوست :مهی کز نشأت خوبی نمی داند ز سر پا راکجا داند غم عشق سراندازان شیدا را.(از مجالس النفائس ص 170).
-
مجیرالدین
لغتنامه دهخدا
مجیرالدین .[ م ُ رُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن علی ملقب به مجیرالدین بن تمیم از شعرای عرب است . وی در حماة نشأت یافت و از ملازمان ملک منصور بود شعری لطیف و تخیلی بدیع داشت . به سال 784 هَ . ق . در حماة درگذشت . (از فوات الوفیات ج 2 ص 272). و رجوع...
-
مغربی
لغتنامه دهخدا
مغربی . [ م َ رِ ] (اِخ ) عیسی بن محمدبن محمدبن احمد المغربی الجعفری الثعالبی الهاشمی . در عصر خویش از فقهای بزرگ مغرب بود. در زواوه (ناحیه ای در مغرب ) ولادت و نشأت یافت و به مدینه رفت و در مکه مجاورت اختیار کرد و همانجا درگذشت . او راست : مقالید ا...
-
معاویة
لغتنامه دهخدا
معاویة. [ م ُ ی َ ] (اِخ ) ابن صالح بن جدیر حضرمی حمصی (متوفی به سال 172هَ .ق .) از مشهورترین رجال حدیث است . اصل وی از حضرموت بود و در حمص نشأت یافت و به سال 127 هَ . ق . از راه مصر به اندلس رفت و در آنجا به امر قضا منصوب شد و در همانجا درگذشت . (ا...