کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشانیپذیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی . [ ن ِ ] (اِخ ) از احفاد مولانا جلال الدین مولوی و از شعرای قدیم عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود.
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی . [ ن ِ ] (اِخ ) جلالی زاده مصطفی چلبی از شاعران عثمانی است و به سال 974 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود.
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی . [ ن ِ ] (اِخ ) علی احمد مُهر کن دهلوی (مولانا...) از پارسی گویان و صوفیان هند است . و به روایت مؤلف روز روشن «در عهد محمد اکبر پادشاه در [ سلک ] منشیان شاهی کار می کرد و به عهد جهانگیری ... بر مناصب علیا عروج نمود، میان او و فیضی فیاضی مطارح...
-
نشانی
لغتنامه دهخدا
نشانی .[ ن ِ ] (اِ) علامتی که تمیز دهد چیزی را از دیگر چیزها. نشانه و علامتی که بدان چیزی یا کسی یا جائی را بازشناسند : اکنون دو راه ... پدید کرده می آید و آن را نشانی هاست که بدان نشانی ها بتوان دانست نیکو و زشت . (تاریخ بیهقی ص 96). گفت حق تعالی بن...
-
نشانی دادن
لغتنامه دهخدا
نشانی دادن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) سراغ دادن . (یادداشت مؤلف ). راه نمودن . دلالت کردن . آدرس دادن . علامت دادن : نشانی دهیدم سوی کیقبادکسی کز شما دارد او را بیاد. فردوسی .دادمت نشانی به سوی خانه ٔ حکمت سرّ است نهان دارش از مرد سبکسار. ناصرخسرو (دیو...
-
نشانی شدن
لغتنامه دهخدا
نشانی شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) علم شدن . مشهور گشتن . انگشت نما شدن : که پرورده ٔ مرغ باشد به کوه نشانی شده در میان گروه . فردوسی .نشانی شد اندر میان مهان نزاید چنو مادر اندر جهان .فردوسی .
-
نشانی شروانی
لغتنامه دهخدا
نشانی شروانی . [ ن ِ ی ِ ش َرْ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ دانشمندان آذربایجان این بیت را از او نقل کرده است :جز ناله انیس دل بیمار کسی نیست آنهم نفسی هست ز ضعف و نفسی نیست .رجوع به دانشمندان آذربایجان ص 375 وفرهنگ سخنوران ص 602 شود.
-
هم نشانی
لغتنامه دهخدا
هم نشانی . [هََ ن ِ ] (حامص مرکب ) شباهت و هماهنگی : بر هر دو طرف ز هم نشانی افتاده نشان مهربانی . نظامی .من جنس توام به هم نشانی یکتا کنم از دوآشیانی .نظامی .
-
آتش نشانی
لغتنامه دهخدا
آتش نشانی . [ ت َ ن ِ ] (حامص مرکب ) فعل آتش نشان . || (اِ مرکب ) مجموع دستگاه و مأمورین فرونشاندن آتش در شهر یا قریه ای .
-
دستان نشانی
لغتنامه دهخدا
دستان نشانی . [ دَ ن ِ ] (حامص مرکب )(اصطلاح موسیقی ) پرده بندی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
بی نشانی
لغتنامه دهخدا
بی نشانی . [ ن ِ نی ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی نشان . بی علامتی . لایوصفی . فقد خصوصیت شناسائی : عمل بیار و علم برمکش که مردان رارهی سلیم تر از کوی بی نشانی نیست . سعدی .و رجوع به نشان شود.
-
نصیحت پذیری
لغتنامه دهخدا
نصیحت پذیری . [ ن َ ح َ پ َ ] (حامص مرکب ) پندشنوی . سخن پذیری . اطاعت . گوش به اندرز کردن . عمل و صفت نصیحت پذیر. رجوع به نصیحت پذیر شود.
-
نشان پذیری
لغتنامه دهخدا
نشان پذیری . [ن ِ شام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) اتصاف . (یادداشت مؤلف )
-
نظام پذیری
لغتنامه دهخدا
نظام پذیری . [ ن ِ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل نظام پذیر : نظمی است مر نظام پذیری راگر خوانده ای در اول موسیقار.ناصرخسرو.
-
نقش پذیری
لغتنامه دهخدا
نقش پذیری . [ ن َ پ َ ] (حامص مرکب ) نقش پذیر بودن . زود تحت تأثیر قرار گرفتن .