کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشانگان پا بی قراری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بی قراری
لغتنامه دهخدا
بی قراری . [ ق َ ] (حامص مرکب ) بی ثباتی . حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری . (از ناظم الاطباء). مقابل ثبات و سکون . || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب . (ناظم الاطباء). تململ . برم . تبعص . تبعصص . ضجر. بی طاقتی . بی تابی . (یادداشت مؤلف ) (از منته...
-
بی شکیبی
لغتنامه دهخدا
بی شکیبی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) بی صبری . بی قراری . ناشکیبایی .
-
ناصابری
لغتنامه دهخدا
ناصابری . [ ب ِ ] (حامص مرکب ) بی صبری . بی قراری . بی حوصلگی . بیتابی . ناشکیبائی . ناشکیبی . عمل و صفت ناصابر.
-
جواظ
لغتنامه دهخدا
جواظ. [ ج ُ ] (ع اِ) بی قراری و بی صبری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
بی تابی
لغتنامه دهخدا
بی تابی . (حامص مرکب ) بی صبری و ناشکیبایی و ناتوانی و درماندگی . (ناظم الاطباء). بی قراری . بی طاقتی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ناشکیبندگی
لغتنامه دهخدا
ناشکیبندگی . [ ش ِ ب َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) جزع . بی قراری . بی صبری . بی تابی . بی آرامی . ناشکیبائی . حالت و صفت ناشکیبنده .
-
سنگ در موزه افتادن
لغتنامه دهخدا
سنگ در موزه افتادن . [ س َ دَ م َ / مو زَ / زِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اقامت کردن . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). کنایه از حرکت بازماندن . (آنندراج ). ترک نمودن سفر. (برهان ). ترک سفر کردن . (از فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). رجوع به سنگ شود. || اضطراب . ب...
-
دل دل کردن
لغتنامه دهخدا
دل دل کردن . [ دِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مردد ماندن . تردید. دودلی . مردد بودن . دودل بودن . (یادداشت مرحوم دهخدا). تردید داشتن . دودلی و بی تصمیمی . مردد بودن در اقدام به کاری یا دست بازداشتن از آن . (فرهنگ لغات عامیانه ). دلادل کردن . (فرهنگ عوام )...
-
پا در هوا
لغتنامه دهخدا
پا در هوا. [ دَ هََ ] (ص مرکب ) بی اصل . بی اساس ، چون سخنی و گفتاری .
-
گرم جوشیدن
لغتنامه دهخدا
گرم جوشیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بسیار محبت کردن . || تپاک کردن . (آنندراج ) (غیاث ). بی قراری کردن .
-
ناصبوری کردن
لغتنامه دهخدا
ناصبوری کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی قراری کردن . ناصبوری . ناشکیبائی . رجوع به ناصبوری شود.
-
حبتقة
لغتنامه دهخدا
حبتقة. [ ح َ ت َ ق َ ] (ع اِمص ) تنگی نفس از بخل و از تفتگی و بی قراری .
-
علعول
لغتنامه دهخدا
علعول . [ ع ُ ] (ع اِ) بدی دائم و پیوسته . || اضطراب و بی قراری و بی ثباتی . || پیکار و جدال . (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء).
-
ناشکیبائی کردن
لغتنامه دهخدا
ناشکیبائی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جزع . (دهار) (ترجمان القرآن ). جزوع . اهتکاع . (منتهی الارب ). بی قراری نمودن . بی تابی کردن .
-
تضجر
لغتنامه دهخدا
تضجر. [ ت َ ض َج ْ ج ُ ] (ع مص ) نالیدن و بی قراری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دلتنگی و بی آرام شدن . (غیاث اللغات ).