کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشانه بودن (از) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نشانه رفتن
لغتنامه دهخدا
نشانه رفتن . [ ن ِ ن َ / ن ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) قراول رفتن .
-
نشانه زدن
لغتنامه دهخدا
نشانه زدن . [ ن ِ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تیر را به هدف زدن . تمرین تیراندازی کردن : کجا دو تیر گشاید گه نشانه زدن بود بحکم ز سوفاراین نشانه ٔ آن .سوزنی .
-
نشانه ساختن
لغتنامه دهخدا
نشانه ساختن . [ ن ِ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) نشانه کردن . هدف قرار دادن و به سوی او قراول رفتن .
-
نشانه گرفتن
لغتنامه دهخدا
نشانه گرفتن . [ ن ِ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ](مص مرکب ) هدف گرفتن . هدف قرار دادن . قراول رفتن .
-
نشانه زنی
لغتنامه دهخدا
نشانه زنی . [ ن ِ ن َ / ن ِ زَ ] (حامص مرکب ) خصل . (منتهی الارب ). نشانه زدن .
-
نشانه گذاری
لغتنامه دهخدا
نشانه گذاری . [ ن ِ ن َ / ن ِ گ ُ ] (حامص مرکب ) علامت گذاری .
-
نشانه گیری
لغتنامه دهخدا
نشانه گیری . [ ن ِ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) هدف گیری .
-
جستوجو در متن
-
دلالت نمودن
لغتنامه دهخدا
دلالت نمودن . [ دَ ل َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب )دلالت کردن . راهنمائی کردن . هدایت کردن : اِسقاء؛ دلالت نمودن بر آب . (از منتهی الارب ). || نشانه ٔچیزی بودن . دلالت داشتن . و رجوع به دلالت کردن شود.
-
داغ داشتن
لغتنامه دهخدا
داغ داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) نشان داشتن . علامت داشتن : ناگزران دل است نوبت غم داشتن جبهت آمال را داغ عدم داشتن . خاقانی .- داغ بر جبهه و پیشانی داشتن ؛ پینه بسته بودن پیشانی از عبادت و سجده ٔ بسیار. || دارای اثرداغ بر اندام بودن به نشانه ٔ ملکیت ...
-
دلالت کردن
لغتنامه دهخدا
دلالت کردن . [ دَ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هدایت کردن . راهنمایی نمودن . (ناظم الاطباء). راهبری نمودن : اِحراب ؛ دلالت کردن کسی را بر غنیمت . (تاج المصادر بیهقی ). تنبیه ؛ دلالت کردن بر چیزی که از آن غافل باشد. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || نشانه ٔ ...
-
تنوین تمکن
لغتنامه دهخدا
تنوین تمکن . [ ت َن ْ، ن ِ ت َ م َک ْ ک ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تنوینی است که بر حرکت حرف آخر اسماء معرب درآید تا نشانه ٔ خارج نگردیدن از اصل اسمیت و تمام بودن آن باشد مانند تنوین آخر کلمات «زید» و «عمرو» در «سلمت علی زید و عمرو». این تنوین را ت...
-
بوی آمدن
لغتنامه دهخدا
بوی آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) بوی شایع شدن . (مجموعه ٔمترادفات ص 67). رسیدن بوی و عطر بمشام : صبح امروز خدایا چه مبارک بدمیدکه همی از نفسش بوی عبیر آمد و بوی . سعدی .- بوی از چیزی آمدن ؛ مجازاً، دلیل چیزی بودن . نشانه ٔ چیزی داشتن : بوی آلودگی از...
-
گاوبیشه
لغتنامه دهخدا
گاوبیشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از دنیا و روزگار است . (برهان ). بیت ذیل را شاهد آورده اند : سپهدار توران از آن بدتر است کنون گاوبیشه به چرم اندر است . فردوسی .ظاهراً مصحف «گاوپیسه » گاوی که نشانه های سپید و سیاه دارد. رجوع شود به فرهنگ ایرا...
-
امارات
لغتنامه دهخدا
امارات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَمارة. علامتها و نشانها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) : اگر شغل هارون کفایت شود و ان شأاﷲ که شود، سخت زود که امارات آن دیده میشود و اگر دیرترروزگار گیرد رای درست تر بنده آن است که خداوند به مرو رود. (تاریخ ...