کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشاستۀ اصلاحشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نشاسته
لغتنامه دهخدا
نشاسته . [ ن ِ / ن َ ت َ / ت ِ ] (اِ) نشا. (منتهی الارب ) (زمخشری ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نشاستج . (زمخشری ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). لباب حنطة. (بحر الجواهر). نشاء. (منتهی الارب ). املون . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). ارجوان . (منتهی الارب ). آبگون . لباب ال...
-
نشاسته ریختن
لغتنامه دهخدا
نشاسته ریختن . [ ن ِ ت َ / ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) گندم را برای گرفتن نشاسته در آب خیساندن .
-
نشاسته ریز
لغتنامه دهخدا
نشاسته ریز. [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) آنکه نشاسته ریزد. که گندم را برای گرفتن نشاسته آماده کند.
-
نشاسته ریزی
لغتنامه دهخدا
نشاسته ریزی . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) عمل نشاسته ریز. || (اِ مرکب ) ابزار و آلات گرفتن نشاسته از گندم . || جائی که در آن نشاسته گیرند.
-
نشاسته گر
لغتنامه دهخدا
نشاسته گر. [ ن ِ ت َ / ت ِ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه نشاسته سازد. (یادداشت مؤلف ).
-
نشاسته گری
لغتنامه دهخدا
نشاسته گری . [ ن ِ ت َ / ت ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نشاسته گر. (یادداشت مؤلف ). نشاسته ریزی .
-
نشاسته گیری
لغتنامه دهخدا
نشاسته گیری . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) نشاسته گرفتن . نشاسته گری . || (اِ مرکب ) کارخانه ٔ نشاسته گیری . آنجا که از گندم نشاسته گیرند. (یادداشت مؤلف ).