کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نش
لغتنامه دهخدا
نش . [ ن َ ] (اِ) سایه . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). با نسا قیاس شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || سایه گاه که جای سایه است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). با نسا قیاس شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (از انج...
-
نش
لغتنامه دهخدا
نش . [ ن َش ش ] (ع اِ) بیست درم سنگ و آن نیم اوقیه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نصف اوقیة و گفته اند بیست درهم . (از بحر الجواهر). نصف وقیه که عبارت از بیست درم باشد. (ناظم الاطباء). نصف اوقیه . (از اقرب الموارد). || نیمی از هر چیز. (از المنجد) (...
-
نش
لغتنامه دهخدا
نش . [ ن َ ] (حرف نفی + ضمیر) از: نه (از ادات نفی )+ اش (ضمیر). نه او را. مخفف نه او را : گنبدی نهمار بربرده بلندنش ستون از زیرو نه بر سرش بند. رودکی .نش آهن درع بایستی نه دلدل نه سرپایانش بایستی نه مغفر. دقیقی .نش از آفرین بار و نز غم نژندنه شرم از ...
-
واژههای مشابه
-
نش ء
لغتنامه دهخدا
نش ء. [ ن َش ْءْ ] (ع اِ) ابر بلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سحاب مرتفع. (از المنجد) (از اقرب الموارد). یا ابر پاره که نخستین نمایان گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پاره ابری که در آغاز نمایان شود. (از المنجد) (از ...
-
جستوجو در متن
-
نشاء
لغتنامه دهخدا
نشاء. [ ن َ ش َءْ ] (ع اِ) ج ِ ناشی ٔ. رجوع به ناشی ٔ شود. || ج ِ نش ء. رجوع به نش ء شود.
-
نشاءة
لغتنامه دهخدا
نشاءة. [ ن َ ءَ ] (ع اِ) آفرینش .(ناظم الاطباء). جهان . هستی . || آنچه راست برآمده باشد از گیاه و هنوز ستبر نشده باشد. (ناظم الاطباء). || (مص ) نش ء. رجوع به نش ء شود.
-
نشائة
لغتنامه دهخدا
نشائة. [ ن َ ءَ ] (ع اِمص ) نشاءة. آفرینش . (ناظم الاطباء). || (مص ) نش ء. نشاء. نشوء. نشاءة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نش ء شود.
-
عین الشمس
لغتنامه دهخدا
عین الشمس . [ ع َ نُش ْ ش َ ] (اِخ ) عین شمس . رجوع به عین شمس شود.
-
صحن الشبا
لغتنامه دهخدا
صحن الشبا. [ ص َ نُش ْ ش َ ] (اِخ ) موضعی است در شعر کثیر. (معجم البلدان ).
-
ابن الشلمغانی
لغتنامه دهخدا
ابن الشلمغانی . [اِ نُش ْ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابن ابی عزاقر شود.
-
ذقن الشیبة
لغتنامه دهخدا
ذقن الشیبة. [ ذَ ق َ نُش ْ ش َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که آن را ذنب الثور نیز نامند. (اقرب الموارد).
-
ذقن الشیخ
لغتنامه دهخدا
ذقن الشیخ . [ ذَ ق َ نُش ْ ش َ ] (ع اِ) افسنطین . رجوع به افسنطین شود.
-
نوشخوار
لغتنامه دهخدا
نوشخوار. [ نُش ْ خوا / خا ] (اِ مرکب )نشخوار. (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : لیک نداند شتر لذت نوشخوارمن . مولوی (از رشیدی ).رجوع به نشخوار شود.