کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسیکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسیکة
لغتنامه دهخدا
نسیکة. [ن َ ک َ ] (ع اِ) ذبح . (اقرب الموارد). قربانی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ذبیحه . (از اقرب الموارد) (ازالمنجد). آنچه ذبح کرده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه قربان کنند به مِ...
-
جستوجو در متن
-
نسائک
لغتنامه دهخدا
نسائک . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نَسیکة. رجوع به نسیکة شود.
-
نسایک
لغتنامه دهخدا
نسایک . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نسائک . ج ِ نَسیکة. رجوع به نسیکة شود.
-
نسک
لغتنامه دهخدا
نسک . [ ن ُ س ُ ] (ع اِ) ذبیحة. (از اقرب الموارد) (المنجد). قربانی یا خون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خون قربانی . (ناظم الاطباء). خون . || عبادت . (از اقرب الموارد) (المنجد). || هر حقی که خداوندتعالی راست . (از اقرب الموارد). || ج ِ نسیکة. (ترجم...
-
ذبیحة
لغتنامه دهخدا
ذبیحة. [ ذَ ح َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ذبیح ، قربانی . کشتار. بسمل کردنی . (دهار). آنچه به مکه قربان کنند. آنچه قربان کنند در حج . چارپای گلوبریده . چارپا که برای کشتن باشد. حیوان ذبح شده . مذبوح . کشتار. نسیکه . عتیره . و فعیل چون به معنی مفعول آید مؤ...