کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسیمی
لغتنامه دهخدا
نسیمی . [ ن َ ] (اِخ ) عمادالدین ، متخلص به نسیمی . از سادات شیراز و از شاعران قرن نهم است . به روایت مؤلف تذکره ٔ روز روشن ، صوفی مشرب و مستغرق بحار توحید بود و کلمات خلاف ظاهر از زبانش سر برمی زد، بنابر آن وی را به فتوای ملایان شیراز در سنه ٔ 837 ...
-
نسیمی
لغتنامه دهخدا
نسیمی . [ ن ِ ] (اِخ ) به روایت نظامی عروضی از شعرای دوره ٔ سلجوقی و از معاصران و ندیمان سلطان طغانشاه بن الب ارسلان است .
-
واژههای مشابه
-
عمادالدین نسیمی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین نسیمی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ن َ ] (اِخ ) (سید...) شیرازی ، متخلص به نسیمی . وی از شعرا و عرفای شیراز بود که اصول طریقت را از سید شاه فضل شیرازی نعیمی فراگرفت و دیوان اشعارش بالغ بر سه هزار بیت است . او را در سال 837 هَ . ق . در شیراز به دار آ...
-
نسیمی فرخاری
لغتنامه دهخدا
نسیمی فرخاری . [ ن َ می ِف َ ] (اِخ ) (ملا...) امیرعلیشیر نوائی نام او را در زمره ٔ «علمای اسلام که گاهی به نظم التفات می نمایند» ثبت کرده و آرد: ملانسیمی از ولایت فرخار است و دانشمند نیک است ، اما لوندی و بی قیدی نیز دارد. از اوست :بهر پیکان خدنگ او...
-
نسیمی نیشابوری
لغتنامه دهخدا
نسیمی نیشابوری . [ ن َ می ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) در مشهد می زیسته ، خطی خوش و در صنعت تذهیب مهارت داشته . او راست :بر لب بام آمد آن مه گفت باید مردنت کآفتاب عمرت اینک بر لب بام آمده .(از قاموس الاعلام ج 6 ص 4586) (از فرهنگ سخنوران ص 601).
-
نسیمی هروی
لغتنامه دهخدا
نسیمی هروی . [ ن َ می ِ هََ / هَِ رَ ] (اِخ ) به روایت مؤلف صبح گلشن در رمل مهارتی داشته است و در شعر دیوانی از خود گذاشته . او راست :مدام خانه ٔ چشمم ز آب دیده خراب است خراب چون نشود خانه ای که بر سر آب است .(از صبح گلشن ص 517) (از قاموس الاعلام ج ...
-
جستوجو در متن
-
عمادالدین شیرازی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین شیرازی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) متخلص به نسیمی . از شعرای نیمه ٔ اول قرن نهم هَ . ق . رجوع به عمادالدین نسیمی شود.
-
هندسان
لغتنامه دهخدا
هندسان . [ هَِ دُ ] (اِخ ) مخفف هندوستان . (برهان ) : گر ز جور تو نسیمی بگذرد بر زنگبارور ز خشم تو سمومی بروزد بر هندسان .فرخی .
-
دردپرور
لغتنامه دهخدا
دردپرور. [ دَ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) دردپرورده . غمگین و رنجور. (ناظم الاطباء) : هوای سایه ٔ گل دردپرور را نمی سازدنسیمی آورد در جوش دلهای مشوش را.دانش (از آنندراج ).
-
نازک مشام
لغتنامه دهخدا
نازک مشام . [ زُ م َ ] (ص مرکب ) نازک دماغ . که مشامی حساس دارد : بس که در بزمی نسیمی گشته ام نازک مشام نکهت گلهای باغ از خار صحرا می کشم .؟ (از آنندراج ).
-
مهاب
لغتنامه دهخدا
مهاب . [ م َ هاب ب ] (ع اِ) ج ِ مَهَب ّ. (منتهی الارب ). وزیدن گاه ها : دانست که سیلابی عظیم است مگر از مهاب ریاح دولت نسیمی از عنایت حضرت عزت و جلالت بدمد. (جهانگشای جوینی ). و رجوع به مَهَب ّ شود.
-
بشور آمدن
لغتنامه دهخدا
بشورآمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) متغیر شدن . منقلب شدن . بهیجان آمدن . بجوش و خروش آمدن : سبک مغزان بشور آیند از هر حرف بیمغزی بفریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را.صائب .
-
رفیعی
لغتنامه دهخدا
رفیعی . [ رَ ] (اِخ ) یکی از گویندگان نامی ترک و از پیروان فرقه ٔ حروفیه و شاگرد نسیمی شاعر است که بسبب داشتن عقیده ٔ حروفیه وی را (نسیمی را) بسال 820 هَ . ق . در شهر حلب پوست کندند. رفیعی مؤلف کتاب بشارت نامه می باشد. (از تاریخ ادبی ایران تألیف اد...