کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسوج
لغتنامه دهخدا
نسوج . [ ن َ ] (ع ص ) شترماده ای که بار بر آن مضطرب نشود، یا ناقه ای که بار وی بر دوش وی آید از شدت سیر وی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
نسوج
لغتنامه دهخدا
نسوج . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نَسْج . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نَسْج شود.
-
جستوجو در متن
-
اشوب
لغتنامه دهخدا
اشوب . [ اُ ] (معرب ، اِ) (از اسپانیولی ) باقیمانده ٔ نسوج کتان و کنف .- اُشوب القِنَّم ؛ باقیمانده ٔ نسوج شاهدانه ٔ هندی . بنگ .در برخی از لغت نامه ها این کلمه بصورتهای اُشْتُب ّ و اشطوپة و لشطوب نیز آمده است . (از دزی ج 1 ص 26). و رجوع به اشتب شود...
-
اشتب
لغتنامه دهخدا
اشتب . [ اُ ت ُب ب ] (معرب ، اِ) (در اسپانیولی : استپا ) باقیمانده ٔ نسوج کتان و کنف . اصطب و اشوب نیز آمده است . (از دزی ج 1 ص 24).
-
اصطب
لغتنامه دهخدا
اصطب . [ اَ طُب ب ] (معرب ، اِ) باقیمانده ٔ نسوج کتان و کنف و مشاقةالاصطب . (از دزی ج 1 ص 26). و رجوع به اشتب و اصطبة شود.
-
بافت شناس
لغتنامه دهخدا
بافت شناس .[ ش ِ ] (نف مرکب ) آگاه به نسوج . خبره در شناختن بافت . شناسا و مجرب در آزمایش بر روی بافت . نسج شناس . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
ژلاتین
لغتنامه دهخدا
ژلاتین . [ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) اصل آن به زبان لاتین ژلاسیو به معنی انجماد و یخ بستن است و آن ماده ای است شبیه به لرزانک میوه که از الیاف نسوج حیوانات گرفته میشود و برای ساختن چسب ها بکار میرود و در چاپ نیز بکار است .
-
بروسه
لغتنامه دهخدا
بروسه . [ بْرو/ ب ُ س ِ ] (اِخ ) فرانسوا. پزشک فرانسوی . وی بسال 1772 م . در سن مالو متولد شدو در سال 1838 م . درگذشت . دستگاه فیزیولوژیک وی مبتنی بر قابلیت تحریک نسوج است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ریوانول
لغتنامه دهخدا
ریوانول . [ ری نُل ْ ] (فرانسوی ، اِ) دارویی است دارای قدرت باکتری کش فوق العاده قوی که نسوج را تحریک نمی کند و روی میکربهای مولد چرک اثر مخصوص دارد و بواسطه ٔ داشتن اثر ضدعفونی ، تشنج عضلات روده را آرام نموده دردها را تسکین می دهد. (از کتاب درمان شن...
-
پرتودرمانی
لغتنامه دهخدا
پرتودرمانی . [ پ َ ت َ / تُو دَ ] (حامص مرکب ) اشعه ٔ مجهول که در 1895م . رنتگن کشف کرد و به سرعت در تشخیص و درمان بیماریها مورد استفاده قرار گرفت . این اشعه ٔ مجهول به مقدار کافی باعث تحلیل سلولها میشود و برعکس به مقدار کم سلولها را تحریک میکند و از...
-
کاتابولیسم
لغتنامه دهخدا
کاتابولیسم . [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) مجموعه ٔ پدیده های تغییر مواد غذائی در فردی زنده . دکتر علی کاتوزیان در «فیزیولوژی » نویسد: تغذیه ٔ حقیقی عبارت از تبادلاتی است که بین محیط داخلی و نسوج بدن صورت میگیرد. از طرفی سلولها مواد غذائی را از خون گرفته و ...
-
تاپ ساک
لغتنامه دهخدا
تاپ ساک . (اِخ ) شهری بود بر کنار فرات :... قشون کورش براه افتاده و در سه روز پانزده فرسنگ راه پیموده بشهر بزرگ و غنی تاپ ساک که در کنار فرات واقع بوده رسید. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1007):... برای اجرای این خیال اسکندر به حکام بین النهرین امر کرد ا...
-
زجاجی
لغتنامه دهخدا
زجاجی . [ زُ ] (ع ص نسبی ) منسوب به زجاج (شیشه ، گوهر شفاف ). || آبگینه فروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از تاج العروس ) (دهار) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). آبگینه فروش و بلورفروش . (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). فروشنده ٔ شیشه ...
-
ضریع
لغتنامه دهخدا
ضریع. [ ض َ ] (ع اِ) خارِ سم . (مهذب الاسماء). شبرق . حله . شبرق خشک شده .شبرق خشک ، یا عام است . پشترغ . پشترغ خشک . بشترغ . بشترغ خشک . اسپرک خشک . گیاهی است که تر آن شبرق است و خشک آن ضریع که جهت پلیدی آن ستوران نچرند. (منتهی الارب ). گیاهی است که...