کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسنجیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسنجیده
لغتنامه دهخدا
نسنجیده . [ ن َ س َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سنجیده ناشده . ناسنجیده . || نسخته . ناسخته . نفهمیده . نپائیده . پرت وپلا. قلمبه . نتراشیده نخراشیده : سخن با تو نگویم تا نسنجم نسنجیده مگو تا من نرنجم . نظامی .|| (ق مرکب ) نیندیشیده . بی تأمل و تعمق . بی...
-
واژههای مشابه
-
نسنجیده گفتن
لغتنامه دهخدا
نسنجیده گفتن . [ ن َ س َ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نیندیشیده گفتن . پرت وپلا گفتن . نامربوط گفتن . بی تأمل و تعمق حرف زدن .
-
نسنجیده گوی
لغتنامه دهخدا
نسنجیده گوی . [ ن َ س َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) که ناسنجیده و نااندیشیده سخن گوید. که پرت وپلا و نامربوط و نامعقول گوید.
-
نسنجیده گویی
لغتنامه دهخدا
نسنجیده گویی . [ ن َ س َ دَ/ دِ ] (حامص مرکب ) نسنجیده گفتن . ناسنجیده گفتن .
-
جستوجو در متن
-
نپائیده
لغتنامه دهخدا
نپائیده . [ ن َ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل پائیده . رجوع به پائیده شود. || (ق مرکب ) نسنجیده . نسخته . بدون دقت .- نپائیده سخن گفتن ؛ بی دقت و نسنجیده و بدون رعایت جوانب ، حرف زدن .
-
نندیشیده
لغتنامه دهخدا
نندیشیده . [ ن َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نااندیشیده . نیندیشیده . بلاتأمل . بی تفکر و تأمل . نسنجیده . رجوع به نیندیشیده شود.
-
ناسنجیده گو
لغتنامه دهخدا
ناسنجیده گو. [ س َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) پریشان گو. که سخن نسنجیده و نامربوط گوید.
-
کورکورانه
لغتنامه دهخدا
کورکورانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) نسنجیده . ناسنجیده . علی العمیاء. کورانه . (فرهنگ فارسی معین ). علی العمیاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کورانه شود.- اطاعت کورکورانه ؛ پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
هرزه دهن
لغتنامه دهخدا
هرزه دهن . [ هََ زَ / زِ دَ هََ ] (ص مرکب ) آنکه سخن خود را نسنجیده گوید و سخنان بیهوده و یاوه از دهانش برآید. (یادداشت به خط مؤلف ).
-
ناانداخته
لغتنامه دهخدا
ناانداخته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نسنجیده و از پیش فکر ناکرده : و اندیشه نکردند که سخن ناانداخته نباید گفت . (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 110).
-
نسخته
لغتنامه دهخدا
نسخته . [ ن َ س َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نسنجیده . ناسخته . مقابل سخته : چون که نسخته سخن سرسری هست بر گوهریان گوهری .نظامی .
-
لغو گفتن
لغتنامه دهخدا
لغو گفتن . [ ل َغ ْوْ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) حرف مفت زدن . بیهوده گفتن . سخن نسنجیده گفتن . جفنگ گفتن .
-
آسغده
لغتنامه دهخدا
آسغده . [ س َ دَ / دِ ] (ن مف ) (از: آ، نا + سغده ، سخته یعنی سنجیده و وزن کرده ) نسنجیده و وزن ناکرده : خاطر عاطر تو غارت کردگنج آسغده ٔنهان قلم .مسعودسعد.