کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسفی
لغتنامه دهخدا
نسفی . [ ن َ س َ ] (اِخ ) حسین بن خضر نسفی . از فقهای حنفی قرن پنجم است . از مردم بخارا بود. مدتی را در بغداد به سر برد و سرانجام به بخارا بازگشت و در همانجا به سال 424 هَ . ق . درگذشت . او راست : الفوائد و الفتاوی . (از الاعلام زرکلی ذیل حسین بن خضر...
-
نسفی
لغتنامه دهخدا
نسفی . [ ن َ س َ ] (اِخ ) رجوع به عمربن محمد نسفی شود.
-
نسفی
لغتنامه دهخدا
نسفی . [ ن َ س َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمد، معروف به حافظالدین نسفی ، مکنی به ابوالبرکات . از ائمه ٔ فقه و مصنفین سنت است . او راست : 1- عمدة عقیدة اهل السنة والجماعة. 2- کشف الاسرار، در اصول . 3- کنزالدقائق ، درفروع مذهب حنفی . 4- مدارک التنزیل و حقائق ...
-
نسفی
لغتنامه دهخدا
نسفی . [ ن َ س َ ] (اِخ ) عمربن محمد نسفی سمرقندی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوحفص و معروف به مفتی الثقلین . متکلم اصولی و فقیه و مفسر و محدث قرن پنجم است . قریب یکصد رساله در مباحث فقهی و دینی تصنیف کرده است ، از آنجمله است : طلبةالطلبة، در اصطل...
-
نسفی
لغتنامه دهخدا
نسفی . [ ن َ س َ ] (اِخ ) میمون بن محمد نسفی ، مکنی به ابوالمعین . فقیه اصولی و مؤلف کتابهای تبصرةالادلة و بحرالکلام در توحید است . وی به سال 508 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المطبوعات ستون 1855).
-
نسفی
لغتنامه دهخدا
نسفی . [ن َ س َ ] (ص نسبی ) منسوب است به نسف از بلاد ماوراءالنهر. (از سمعانی ). نخشبی . رجوع به نسف و نخشب شود.
-
واژههای مشابه
-
حسین نسفی
لغتنامه دهخدا
حسین نسفی . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ س َ ] (اِخ ) ابن خضربن یوسف فقیه حنفی قاضی . متوفی در بخارا 425 هَ . ق . او راست : «فتاوی ». (معجم المؤلفین از کشف الظنون ). و در هدیة العارفین ج 1 ص 309 نام او حسن وکنیتش ابوعلی و مرگش در 428 هَ . ق . یاد شده است .
-
علی نسفی
لغتنامه دهخدا
علی نسفی . [ ع َ ی ِ ن َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی بکربن علی نسفی بیکندی . او راست : شرح قسمت سوم از مفتاح العلوم سکاکی ، که در سال 719 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1767).
-
عمر نسفی
لغتنامه دهخدا
عمر نسفی . [ ع ُ م َ رِ ن َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن اسماعیل نسفی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به نجم الدین . مفسر، ادیب ، مورخ و فقیه حنفی . وی به سال 461 هَ .ق . در نسف متولد شد و بسال 537 هَ .ق . در سمرقند درگذشت . مصنفات و تألیفات او را در حدود...
-
حسام نسفی
لغتنامه دهخدا
حسام نسفی . [ ح ُ م ِ ن َ س َ ] (اِخ ) صدر امام مشرف الملة و الدین حسام الائمة محمدبن ابی بکر نسفی .عوفی آرد: شرف الدین حسام ، آن دریابیان گوهرکلام که در فنون فضایل چون مردم یک فن بود، و ذات او مجموع علماء عالم بود اگرچه یکتن بود، و در وقتی که در سمر...
-
حافظ نسفی
لغتنامه دهخدا
حافظ نسفی . [ ف ِظِ ن َ س َ ] (اِخ ) رجوع به عبداﷲبن احمد نسفی شود.
-
ابراهیم بن معقل نسفی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن معقل نسفی . [ اِ م ِ ن ِ م َق ِ ل ِ ن َ س َ ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق سانجنی . حافظو قاضی نسف در قرن سوم هجری . وفات در 295 هَ .ق .
-
قطب الدین نسفی
لغتنامه دهخدا
قطب الدین نسفی . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ ن َ س َ ] (اِخ ) طبیب . وی مهارتی بیش از طبیبان عصر خویش داشت ، و از اطرافیان خاص سلطان سعید بود. پس از قتل وی چندی در زندان امیر حسن بیک به سر برد و چون از زندان نجات یافت به روم رفت و به دربار سلطان محمد روحی بار ...
-
حسام الدین نسفی
لغتنامه دهخدا
حسام الدین نسفی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ن َ س َ ] (اِخ ) شرف الدین شاعر معاصر خاقانی است که در ملاقات با خاقانی از شاعر بودن خود تبری میکند. رجوع به حسام نسفی شود.