کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسفان
لغتنامه دهخدا
نسفان . [ ن َ ] (ع ص ) اناء نسفان ؛ آوند پر لبریز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از المنجد) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
نصفان
لغتنامه دهخدا
نصفان . [ ن َ ] (ع ص ) اناء نصفان ؛ خنور نیم پر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کوز نصفان ؛ کوزه ٔ نیمه آب . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
لبریز
لغتنامه دهخدا
لبریز. [ ل َ ] (نف مرکب ) پر. لبالب . مالامال . چنانکه از سر بخواهد شدن . طفحان : اناء طفحان ؛ خنور لب ریز، سرریز. نسفان : اِناء نسفان ؛ آوند پر و لب ریز. قدح دمعان ؛ کاسه ٔ لبریز. (منتهی الارب ) : چون گرگ و روباه دندان طمع تیز و انبان حیله لبریز. (م...
-
یمن
لغتنامه دهخدا
یمن . [ ی َ م َ ] (اِخ ) ناحیتی است از عرب آبادان و خرم و با نعمت بسیار و کشت و برز و مراعی و در قدیم مستقر ملوک آنجا شهر سعده بوده و سپس صنعا مستقر ملوک گردیده است و شهرک جرش و ناحیت صمدان و شهر سام و شهر دمار و شهر منکث و شهر صهیب و سریر از این ناح...