کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسر
لغتنامه دهخدا
نسر. [ ن َ ] (اِخ ) نام بت قوم نوح علیه السلام که ذی الکلاع را در زمین حمیر بود. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام بتی است که از قوم نوح مانده بود و عرب آن را می پرستید. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). نام بتی مر ذی الکلاع را در زمین حمیر. (ناظم الاطباء)....
-
نسر
لغتنامه دهخدا
نسر. [ ن َ ] (اِخ ) نام دوستاره است در فلک موسوم به نسر طایر و نسر واقع. (برهان قاطع) (از منتهی الارب ). در ستاره های ثوابت رصدشده ٔ آسمان دو ستاره است که نسر نامیده شده ، نسر طایرو نسر واقع. (فرهنگ نظام ). که [ آن دو ستاره را ] به فارسی دو شاهین گوی...
-
نسر
لغتنامه دهخدا
نسر. [ ن َ ] (ع اِ) کرکس . (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (دهار)(جهانگیری ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (نصاب ). ججا. (ناظم الاطباء). و آن پرنده ای است مردارخوار، گویند اگر از مشرق پرواز کند و بلند شود در یک روز به مغرب رود و ...
-
نسر
لغتنامه دهخدا
نسر. [ ن َ س َ ] (اِ) نسار. (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). مخفف نسار است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نسا.(آنندراج ) (فرهنگ نظام ). و آن جائی است از کوهستان و غیره که آفتاب کمتر در آن تابد. (برهان قاطع). جائی که آفتاب نتابد....
-
نسر
لغتنامه دهخدا
نسر. [ ن َ س َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه است ، در 57هزارگزی جنوب شرقی کدکن در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 2108 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار و رودخانه ، محصولش غلات و خشکبار و پنبه ، شغل اهالی زراعت و مالداری...
-
نسر
لغتنامه دهخدا
نسر. [ ن ِ س َ ] (اِ) سایبان . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رجوع به نَسَر شود.
-
واژههای مشابه
-
نسر طائر
لغتنامه دهخدا
نسر طائر. [ ن َ رِ ءِ ] (اِخ ) یکی از صور شمالی فلک که چون عقابی به پر توهم شده ، و ستاره ای از قدر اول هم در این صورت واقع است که آن را نیز نسر طائر نامند و ذنب العقاب در این صورت است و صورت نسر طائر را شاهین و عقاب نیز خوانند. (یادداشت مؤلف ). شکل...
-
نسر طایر
لغتنامه دهخدا
نسر طایر. [ ن َ رِ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به نسر طائر شود.
-
نسر واقع
لغتنامه دهخدا
نسر واقع. [ ن َ رِ ق ِ ] (اِخ ) ستاره ای است روشن به صورت کرکسی که از بالا به فرود آینده باشد و آن به جانب قطب جنوب است . ستاره ای است روشن با دو ستاره ٔ دیگر و این هر سه ستاره بر مثال مثلث کوچک واقع شده اند به جهت مشابهت او به کرکسی که بال به هم آور...
-
چاه نسر
لغتنامه دهخدا
چاه نسر. [ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور که در 30 هزارگزی جنوب فدیشه واقع شده . جلگه و معتدل است و 277 تن سکنه دارد. آبش از قنات . محصولش غلات و تریاک ، شغل اهالی زراعت و مالداری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافی...
-
واژههای همآوا
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ صد و دهمین است از قرآن مجید، و آن مکیه یا مدنیه است و پس از سوره ٔ کافرون و پیش از سوره ٔ تبت واقع شده و سه آیت است و بدین آیت آغاز می شود: اذا جاء نصراﷲ والفتح .
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (امیر...) ابن علی بن مقلدبن نصربن منقذالکنانی ، مکنی به ابوالمرهف و ملقب به عزالدولة، بعد از وفات پدرش به سال 479 به امارت شیزر (در نزدیکی حماة) رسید و به سال 491 درگذشت وی امیری شاعر و ادیب بود. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 347). و نی...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (خواجه امام ...) ابن حسن ، او راست : محاسن الکلام در علم بدیع. رجوع به ترجمان البلاغه ٔ رادویانی ص 14 شود.