کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسخه ٔ طبیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نسخة
لغتنامه دهخدا
نسخة. [ ن ُ خ َ ] (ع اِ) کتابی که از آن نقل کنند. (منتهی الارب ). کتابی که از وی نقل کنند واز روی آن نویسند. (ناظم الاطباء). کتاب منقول . (معجم متن اللغة). ج ، نُسَخ . رجوع به نسخت و نسخه شود.
-
نسخه برداشتن
لغتنامه دهخدا
نسخه برداشتن . [ ن ُ خ َ / خ ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کتاب و یا مکتوبی را از روی کتاب و مکتوب دیگر نوشتن . (ناظم الاطباء). استنساخ . نسخه کردن . رونویس کردن : اسیران بدین نسخه دارند کارکز او نسخه برداشت رومی نگار. ظهوری (از آنندراج ).رجوع به نسخه شود.
-
نسخه بودن
لغتنامه دهخدا
نسخه بودن . [ ن ُ خ َ / خ ِ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، خیلی زیرک و فریب دهنده بودن . (فرهنگ نظام ).
-
نسخه بدل
لغتنامه دهخدا
نسخه بدل . [ ن ُ خ َ / خ ِ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) صورتی دیگر ازکلمه یا کلامی در نسخه ای دیگر از کتابی و از آن بدین صورت «خ . ل .» یا «ن ل » رمز کنند. (یادداشت مؤلف ).- نسخه بدل کسی بودن ؛ به او شباهتی تام و تمام داشتن . کاملاً بدو شبیه بودن . حرکات و ...
-
نسخه پیچی
لغتنامه دهخدا
نسخه پیچی . [ ن ُ خ َ / خ ِ ] (حامص مرکب ) عمل نسخه پیچیدن . رجوع به نسخه پیچیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
دست شفا
لغتنامه دهخدا
دست شفا. [ دَ ش ِ ] (ص مرکب ) حکیم حاذق . (آنندراج ). || (اِ مرکب ) نسخه ٔ طبیب و دستور طبیب . (ناظم الاطباء).
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) احمدبن محمد الطبری .طبیب معروف . او در خدمت رکن الدولةبن بویه بود. کُنّاشی معالجات البقراطیه دارد و از آن سه نسخه در اکسفورد موجود است . وفات او به سال 359 هَ . ق . بوده است .
-
قرطبی
لغتنامه دهخدا
قرطبی . [ ق ُ طُ ] (اِخ ) غریب بن سعید. طبیب کاتب اسرار عبدالرحمان سوم خلیفه و مستنصرباﷲ خلیفه در اندلس بود. وی بسال 946 م . کتاب «خلق الجنین و تدبیر الحبالی و المولود» را تألیف کرد. نسخه ٔ خطی این کتاب در اسکوریال است . (ذیل النمجد).
-
جابر
لغتنامه دهخدا
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن افلح اندلسی . او راست : کتاب استکمال در هیئت . (قفطی ص 319). وی دو بیت زیر را در هجاء ابوالبرکات گفته است :لنا طبیب یهودی حَماقَتُه ُاذا تکلَّم تبدو فیه من فیه یَتیه ُ والکلب ُ اعلی منه منزلةًکانه بعد لم یَخرُج من التِّیه ِ. ...
-
ابن ابی صادق
لغتنامه دهخدا
ابن ابی صادق . [ اِ ن ُ اَ دِ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی بن احمدبن ابی صادق نیشابوری . فیلسوف و طبیب مبرز. مولد نیشابور و به همان جا پرورش یافته . مردی فصیح بود. وقتی او را برای معالجه ٔ عمید خراسان محمدبن منصور بردند بواسطه ٔ پیری ورنج راه ...
-
بازدید
لغتنامه دهخدا
بازدید. (مص مرکب مرخم ) برآورد (حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم . تخمین . حدس قسمت بنایی . حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. (تذکرةالملوک...
-
ابن جلجل
لغتنامه دهخدا
ابن جلجل . [ اِ ن ُ ج ِ ج ِ ] (اِخ ) ابوداود سلیمان بن حسان اندلسی . طبیب درباری خلفای اموی اندلس . رومانوس عظیم بیزنطیه به سال 336 هَ .ق . هدایای چند برای خلیفه ناصر عبدالرحمن فرستاد ازجمله نسخه ای مُصوّر از دیسقوریدوس . و در قرطبه کسی که آنرا تواند...
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) دمشقی . سعیدبن یعقوب . از مجیّدین نقله و مترجمین . او از اصحاب حسن بن موسی النوبختی و از خواص علی بن عیسی وزیر مقتدر خلیفه و طبیب اوبود و به سال 302 هَ . ق . منصب ریاست بیمارستان به وی مفوض گشت . ابوعثمان ظاهراً به زبان ی...
-
راهنشین
لغتنامه دهخدا
راهنشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) که در راه بنشیند. که بر سر راه بنشیند. || کنایه از گدا و مردم بی خانمان . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق بکتابخانه ٔ مؤلف ). کنایه از گدا و بی خانمان که بر سر راه نشسته گدایی کند. (از برهان ) (ارمغان آصفی ) (آنندراج )...