کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نستور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نستور
لغتنامه دهخدا
نستور. [ ن َ ] (اِ) در موسیقی نام یک رنگ دستگاه همایون و نوا است . (فرهنگ نظام ).
-
نستور
لغتنامه دهخدا
نستور. [ ن َ] (اِخ ) نسطور. (فرهنگ نظام ). رجوع به نسطور شود.
-
واژههای همآوا
-
نسطور
لغتنامه دهخدا
نسطور. [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (اِخ ) نسطوریوس (نسطور) اسقف قسطنطنیه ، متولد در جرمانیسی (سوریه )در حدود 380 م . و متوفی در لیبی در حدود 440 م . وی شاگرد تئودور از مردم مپسوس بود. وی نخست به دیر سن اپرپر نزدیک انطاکیه رفت . تئودوز دوم او را به اسقفی قسطن...
-
جستوجو در متن
-
پور زریر
لغتنامه دهخدا
پور زریر. [ رِ زَ ] (اِخ ) مراد نستور (بستور) است نبسه ٔ گشتاسب شاه : بیامد همانگاه نستور[بستور] شیرنبرده کیان زاده پور زریر.دقیقی (از شاهنامه ).
-
فرود
لغتنامه دهخدا
فرود. [ ف َ ] (اِخ ) نام پسر خسروپرویز از شیرین . (ولف ) : چو نستور و چون شهریار و فرودچو مردانشه آن شاه چرخ کبود.فردوسی .
-
کیان تخمه
لغتنامه دهخدا
کیان تخمه . [ ک َ ت ُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) از تخمه ٔ کیان . کیان نژاد. که از نسل کیان است : چو سالار چین دید نستور راکیان تخمه و پهلوان پور را.فردوسی .
-
بستور
لغتنامه دهخدا
بستور. [ ب َ ] (اِخ ) در اوستا بست وایری . نام پسر زریر (برادر گشتاسب ) این نام در کتب فارسی مانند شاهنامه به نستور تصحیف شده . (مزدیسنا ص 252 و صفحات بعد و حاشیه ٔ برهان چ معین ص 278). نام پهلوان ایرانی و پسر خسروپرویز که بلفظ نستور تحریف شده از «وس...
-
لشکرافروز
لغتنامه دهخدا
لشکرافروز. [ ل َ ک َ اَ ] (نف مرکب )لشکرفروز. آنکه لشکر به اشتعال نایره ٔ قتال انگیزد.آنکه تحریض لشکر به جنگ کند در جنگ جای : از آن بهره ای را به نستور دادیل لشکرافروز فرخ نژاد. دقیقی .که داند که در جنگ پیروز کیست از آن و از این لشکرافروز کیست . فردو...
-
پلیمنستر
لغتنامه دهخدا
پلیمنستر. [ پ ُ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) در قاموس الاعلام ترکی (کلمه ٔ پولیم نستور) آمده است : نام پادشاه شبه جزیره ٔ تراکیه یعنی سرزمین گالی پولی است او با ایلیونه دختر پادشاه پریام ازدواج کرد و قبل از ضبط تروا، پریام خزاین خویش را بهمراهی پسر خود پولیدور ن...
-
کیان زاده
لغتنامه دهخدا
کیان زاده . [ ک َ / کیا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) زاده ٔ کیان و پادشاه زاده . (ناظم الاطباء). کیان نژاد. از نژاد کیان . که از نسل کیان و شاهان است : به پیش گو اسفندیار آمدندکیان زادگان زار و خوار آمدند. دقیقی .کیان زاده گفت ای جهاندار شاه برو کینه ٔ باب...
-
آمختن
لغتنامه دهخدا
آمختن . [ م ُ ت َ ] (مص ) مخفف آموختن . تعلم . یاد گرفتن . || تعلیم . یاد دادن : هرکه نامُخت از گذشت روزگارنیز ناموزد ز هیچ آموزگار. رودکی .بیامد همانگاه نستور شیرنبرده کیان زاده پور زریربکشتش بسی دشمنان بی شمارکه آمخته بد از پدر کارزار. دقیقی .جهان ...
-
شهریار
لغتنامه دهخدا
شهریار. [ ش َ ] (اِخ ) نام پدر یزدگرد سوم ، آخرین و سی وپنجمین پادشاه ساسانیان است . (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 253). جمعی از مورخان آورده اند که منجمی با خسرو پرویز گفت که از تو پسری متولد شود که ملک از وی به بیگانگان انتقال یابد، خسرو پرویز تمام ا...
-
شابا
لغتنامه دهخدا
شابا. (اِخ ) فرانسوا ژوزف . مصرشناس فرانسوی که در سال 1817 م . تولد یافت و در سال 1882 م . در ورسای درگذشت . ابتدا بازرگانی پیشه کرد. در سال 1852 با خواندن مقالات نستور لوت شوق مصرشناسی در او برانگیخته شد. از سال 1855با انتشار دو مقاله ٔ کوتاه در «خا...