کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسبیگرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نسبی
لغتنامه دهخدا
نسبی . [ ن َ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به نسب . (ناظم الاطباء). || مقابل سببی .- قرابت نسبی ؛ خویشاوندی از طرف پدران ، چون برادری وعموزادگی .
-
نسبی
لغتنامه دهخدا
نسبی . [ ن ِ بی ی / ن ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به نِسْبة. رجوع به نسبت و نسبة شود.- شرکت نسبی . رجوع به همین ترکیب ذیل مدخل شرکت شود.- صفت نسبی . رجوع به همین ترکیب ذیل مدخل صفت شود. || اضافی . اعتباری . متضایف . متضایفه . (یادداشت مؤلف ).- امور نسبی...
-
گرایی
لغتنامه دهخدا
گرایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) عمل گراییدن . این کلمه تنها به کار نمی رود بلکه به صورت ترکیب های ذیل آید:- دست گرایی ؛ : هرکه فضل و قوت خویش بر ضعیفان بپسندد و بدان مغرور گردد و خواهد که دیگران را اگرچه از وی قوی تر باشند دست گرایی کند، هرآینه قوت او...
-
خطای نسبی
لغتنامه دهخدا
خطای نسبی . [خ َ ی ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برحسب تعریف : نسبت بین خطای مطلق یک کمیت بمقدار واقعی آن کمیت خطای نسبی نامیده می شود. اگر در کمیتهای واقعی a و b و c ... خطای مطلق هر یک بصورت Da و Db و Dc ... باشد و S مجموع کمیتهای واقعی a و b و c...
-
دست گرایی
لغتنامه دهخدا
دست گرایی . [ دَ گ َ ] (حامص مرکب ) دستگرائی . رجوع به دستگرائی شود.