کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسبت ریشه به ساقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پنجه ٔ گرگ
لغتنامه دهخدا
پنجه ٔ گرگ . [ پ َ ج َ / ج ِ ی ِ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) گیاهی است که بر روی ساقه ٔ آن برگهای کوچک بهم فشرده بسیار روئیده و تا حدی شبیه به خزه ها تمیز داده میشود، ساقه ٔ آن نیز آوندهای کامل دارد. ریشه ٔ آن بجای آنکه تشکیل ریشه های فرعی دهد همیش...
-
سوسنبر
لغتنامه دهخدا
سوسنبر. [ سَم ْ ب َ ] (اِ) سیسنبر. (فهرست مخزن الادویه ) (ناظم الاطباء). گیاهی است سبز از تیره ٔ نعناعیان که دارای نوعی ساقه ٔ خزنده ٔ هوایی و ساقه ٔ زیرزمینی است و این ساقه در فواصلی ریشه تولید کرده و در مقابلش یک ساقه ٔ هوایی قائم خارج میشود و به ا...
-
بیاره
لغتنامه دهخدا
بیاره . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ) ساقه ٔ گیاه . || ریشه ٔ یک قسم گیاه طبی . (ناظم الاطباء).
-
ساقة
لغتنامه دهخدا
ساقة. [ ق َ / ق ِ ] (ع اِ) ساقه . بازپسینان لشکر. (مهذب الاسماء). دنباله ٔ لشکر. (آنندراج ). دنباله ٔ لشکر و فوج پسین از پنج فوج معینه که بترکی آن را چنداول گویند. (غیاث از منتخب و مصطلحات ). مایه دار. (آنندراج ). آنچه برپشت بود از لشکر. مقابل مقدمه ...
-
اسپ دم
لغتنامه دهخدا
اسپ دم . [ اَ دُ ] (اِ مرکب ) گیاهی است از گروه نهانزادان آوندی و دارای ساقه ٔ افقی که از یک طرف آن ریشه ها دوبه دو تقسیم شده و از طرف دیگر آن ساقه هائی خارج میشود. ساقه های هوائی آن دارای شیارهای طولی است که از یک گره به گره دیگر امتداد یافته است . ...
-
طراغوبوغن
لغتنامه دهخدا
طراغوبوغن . [ طِغ ُ ] (معرب ، اِ) قومینی .قومین . مثلث . نوعی از گیاهان از خانواده ٔ مرکبان ، شامل پنجاه نوع که در قاره ٔ قدیم یافته شود. (در فرانسه پنج قسم آن وجود دارد). این گیاه را رازی یاد کرده و آنرا قوسی نامیده است . دیسقوریدوس در دوم گوید: و ب...
-
رویشی
لغتنامه دهخدا
رویشی . [ ی ِ ] (ص نسبی ) منسوب به رویش . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رویش شود.- دستگاه رویشی ؛ مجموعه ٔ اندامهایی که جهت رشد و نمو گیاهان بکار می افتد و آنها عبارتند از: ریشه ، ساقه و برگ . مقابل دستگاه زایشی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بی ریشه
لغتنامه دهخدا
بی ریشه . [ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + ریشه ) آنچه ریشه نداشته باشد چون کاغذ بی ریشه و انبه ٔ بی ریشه و مانند آن . (آنندراج ). بدون الیاف . (ناظم الاطباء). || بی اصل . رجوع به ریشه شود.
-
فتوتروپیسم
لغتنامه دهخدا
فتوتروپیسم . [ف ُ تْرُ / ت ُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) نورگرایی . ساقه ٔ نباتات پیوسته بطرف روشنایی میرود، چنانکه گلدانهائی که در اتاق گذاشته میشوندو مدتی میمانند ساقه های آنها بطرف روشنایی خم میشود. چیزی که موجب انحراف گیاه میشود مطابق تجربه های متعدد دان...
-
نسغ
لغتنامه دهخدا
نسغ. [ ن ُ ] (ع اِ) آب درخت که از بریدن آن برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی که از درخت هنگام بریدن برآید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مایع غذائی که ریشه های درخت از زمین جذب می کنند و در ساقه و برگهای درخت به وسیله ٔ عروق جریان می یابد....
-
ریشه ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه ریشه . [ ش َ / ش ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) پوشیده شده از ریشه ها. (ازناظم الاطباء). ریش ریش . پرریشه . هر چیزی با ریشه ٔ فراوان از او آویخته . || به قسمتهای کوچک ازهم جدا شده به درازا. (یادداشت مؤلف ) : آویخته نانهای ریشه ریشه مانند درخت دعاروا ر...
-
دوس
لغتنامه دهخدا
دوس . (ریشه ٔ فعل ) ریشه ٔ مضارع دوسیدن به معنی چسبیدن . لصق و لزق . رجوع به دوسیدن شود.
-
رادیسل
لغتنامه دهخدا
رادیسل . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح گیاه شناسی ریشه ٔ فرعی گیاه . به این توضیح که از ریشه ٔ اصلی پس از مدتی ریشه های دیگری بنام ریشه ٔ فرعی یا رادیسل خارج میگردد که خود آنها نیز بنوبه خود منشعب میشوند و ریشه های فرعی بوجود می آورند.
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن ِه ْ ] (ریشه ٔ فعل ) ریشه ٔ فعل نهادن است . رجوع به نهادن شود.