کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزول کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزول کردن
لغتنامه دهخدا
نزول کردن . [ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نزول نمودن . فرودآمدن . منزل کردن . توقف کردن . ساکن شدن . وارد شدن . ورود کردن : بر کران آب برابر شاه مالک نزول کرد. (تاریخ بیهقی ص 698).ناگاه غمت بر دل ما کرد نزول جان پیش غمت بهر نثار آوردیم . ناصرخسرو.هر دشت ...
-
واژههای مشابه
-
نزول خوردن
لغتنامه دهخدا
نزول خوردن . [ ن ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، عمل نزول خوار. سود گرفتن از پولی که به وام داده است . ربا خوردن .
-
نزول گرفتن
لغتنامه دهخدا
نزول گرفتن . [ ن ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول ، نزول خوردن . ربا خوردن . از وام گیرنده ربح پول را گرفتن .
-
نزول خوار
لغتنامه دهخدا
نزول خوار. [ ن ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) در تداول ، رباخوار. که پول به ربح دهد و سودش را بگیرد. که کارش نزول دادن پول است . که پولش را به مرابحه دهد و از سود آن امرار معاش کند.
-
نزول خور
لغتنامه دهخدا
نزول خور. [ ن ُ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) در تداول ، نزول خوار. رباخواره . رجوع به نزول خوار شود.
-
خانه نزول
لغتنامه دهخدا
خانه نزول . [ ن َ / ن ِ ن ُ ] (اِ مرکب ) فرود آمدن در خانه ها بدون اجازت مالک از راه غصب . (از آنندراج ) : غم اگر خانه نزول است حیاتی چه توان تو گشادی در دل بر تو غرامت باشد. حیاتی گیلانی (از آنندراج ).بدور اوکه بر افتاده است خانه نزول ز آبگینه اجازت...
-
صعود و نزول
لغتنامه دهخدا
صعود و نزول . [ ص ُ دُ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمرکب ) برشدن و فرود آمدن . بالا رفتن و پائین آمدن .
-
جستوجو در متن
-
هابط کردن
لغتنامه دهخدا
هابط کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرت کردن . انداختن . || پایین آوردن . پایین انداختن . نزول کردن . هبوط دادن . || به مجاز، خوار کردن .
-
هبوط کردن
لغتنامه دهخدا
هبوط کردن . [ هَُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرود آمدن . نزول کردن . (ناظم الاطباء). به زیر آمدن . فروافتادن . از بلندی به پستی آمدن . هبوط نمودن .
-
هبوط نمودن
لغتنامه دهخدا
هبوط نمودن . [ هَُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) فرود آمدن . نزول کردن . به زیر آمدن . فروافتادن . از بلندی به پستی گراییدن . هبوط کردن : مانند شدیدالقوی که از فوق سما بر سطح غبرا هبوط نماید، پایین آمدند. (عالی شیرازی از ارمغان آصفی ).
-
اطافة
لغتنامه دهخدا
اطافة. [ اِ ف َ ] (ع مص ) اطافه ٔ کسی به چیزی ؛ نزول کردن بدان . (از اقرب الموارد). فرودآمدن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به کسی فرودآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک گردیدن به کسی یا چیزی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطب...
-
پستی گرفتن
لغتنامه دهخدا
پستی گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )فرود آمدن . تنزل . نزول کردن . نازل شدن : چو شب رفت و بر دشت پستی گرفت هوا چون مغ آتش پرستی گرفت . عنصری .نالم به دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همت من زین بلندجای . مسعودسعد.|| پست گشتن . کوتاه شدن . ا...
-
ترتیل
لغتنامه دهخدا
ترتیل . [ ت َ ] (ع مص ) هویدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). هویدا کردن سخن . (زوزنی ) (دهار). پیدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیکو کردن تألیف کلام را و هویدا کردن آنرا بی تکلف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکوکردن تألیف کلام . (ا...