کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزة
لغتنامه دهخدا
نزة. [ ن َزْ زَ ] (ع اِ) شهوت شدید. (از المنجد). شهوت . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). خواهانی . (ناظم الاطباء). || (ص ) ناقة نزة؛ خفیفة. (از اقرب الموارد). ماده شترسبک . (ناظم الاطباء). || ارض نزة؛ ذات نزّ. (اقرب الموارد). زمین زهاب ناک . رجوع به...
-
واژههای مشابه
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َ زَه ْ ] (اِ) سقف باشد و بعضی گویند چوبی باشد که سقف خانه را بدان پوشند. (برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به نژه و تژه شود. || جای درآمدن باد و تراوش کردن آب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َ زَه ْ ] (ع اِمص ) دوری از بدی . نزاهة. (اقرب الموارد). رجوع به نزاهة شود.
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َ زِه ْ ] (ع ص ) پاک از عیب . (غیاث اللغات ). نزیه . (اقرب الموارد). پاکیزه . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پاک . (ناظم الاطباء) : حق همی گوید که آری ای نزه لیک بشنو صبر آور صبر به . مولوی .|| مکان نزه ؛ جای دور از آب و علف و قعر آب و ا...
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ ن َزْه ْ ] (ع اِمص ) پرهیزکاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از المنجد). دوری از بدی . (ناظم الاطباء). || (ص ) نزه الخلق . رجوع به همین مدخل شود. || نزه الفلاة ؛ زمین دشت که از آب دور باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فلاتی ک...
-
نزه
لغتنامه دهخدا
نزه . [ن ُ زَه ْ ] (ع اِ) ج ِ نُزْهة. رجوع به نُزْهة شود.
-
نزه الخلق
لغتنامه دهخدا
نزه الخلق . [ ن َ هُل ْ / ن َ زِ هُل ْ خ ُ ل ُ / خ ُ ] (ع ص مرکب ) نازه النفس . (از اقرب الموارد). مرد پاک سرشت پرهیزکار که تنها باشد و به ذات و مال خود مخالطت سرای ها نکند و سرای و مال خود از شرکت دیگران نیالاید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد پاک س...
-
جستوجو در متن
-
نزاه
لغتنامه دهخدا
نزاه . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نزه . رجوع به نزه شود.
-
نزهان
لغتنامه دهخدا
نزهان .[ ن َ زَ ] (ع مص ) دور کردن شتران را از آب . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). نَزْه . رجوع به نَزْه شود.
-
نزهت جای
لغتنامه دهخدا
نزهت جای . [ ن ُ هََ ] (اِ مرکب ) نزهتگاه . متنزه . مکان نزه .
-
نزهاء
لغتنامه دهخدا
نزهاء. [ ن ُ زَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نازه ، به معنی پرهیزگار. (از آنندراج ). || ج ِ نَزیه . (اقرب الموارد). رجوع به نَزیه شود. || ج ِ نَزِه . (المنجد) (منتهی الارب ). رجوع به نَزِه شود.
-
پاترا
لغتنامه دهخدا
پاترا.(اِخ ) محلی خرم و نَزه در لیکیه نزدیک مصب ّ رود اکسانتوس برابر جزیره ٔ رُدِس . (از قاموس کتاب مقدّس ).
-
نزهة
لغتنامه دهخدا
نزهة. [ ن َ زِ هََ / ن َ هََ ] (ع ص ) نَزِه . (منتهی الارب ). ارض نزهة؛ نزیهة. (اقرب الموارد). زمین دور از کشت زار و از کثافات و مگسان اطراف شهر و دهات و از آب خیز دریا و از فساد هوا. زمین صاحب نُزْهة. (ناظم الاطباء). رجوع به نزه شود.