کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزادن
لغتنامه دهخدا
نزادن . [ ن َ دَ ] (مص منفی ) نزائیدن . نازادن . مقابل زادن . رجوع به زادن شود. || حاصل نشدن . به دست نیامدن : راست گوی و راست جوی واز هوی پرهیز کن کز هوی چیزی نزاد و هم نزاید جز عنا.ناصرخسرو.
-
جستوجو در متن
-
نازادن
لغتنامه دهخدا
نازادن . [ دَ ] (مص منفی ) نزادن . نزائیدن . مقابل زادن . رجوع به زادن و زاییدن شود : شعر ناگفتن به از شعری که باشد نادرست بچه نازادن به از شش ماهه افکندن جنین .منوچهری .
-
قسر
لغتنامه دهخدا
قسر. [ ق ِ س ِ ] (ص ) بی حاصل . نازا. عقیم . عاقر. سترون .- قسر دررفتن حیوان ؛ بار نگرفتن و نزادن و حمل برنداشتن آن هنگام جفت گیری .- || و در کنایه به معنی هر کاری است که به نتیجه نرسد.- قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند یعنی زنی که فرزند نتواند ...
-
جر
لغتنامه دهخدا
جر. [ ج َرر ] (ع اِ) بن کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دامن کوه . (از اقرب الموارد). و فی حدیث عبدالرحمان : رأیته یوم احد عند جرالجبل ؛ اَی اسفله . (ذیل اقرب الموارد،از قاموس و لسان ). قال الراجز «و قد قطعت ُ وادیاً وجراً» کذا فی ال...