کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرگس چشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نرگس چشم
لغتنامه دهخدا
نرگس چشم . [ ن َ گ ِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) که چشمانی چون نرگس دارد. که چشمانی خمارآلوده دارد : عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم حبشی موی و حجازی سخن و رومی دیم . فرخی .نرگس چشما جبین و عارض توفر گل و آب یاسمین دارد.سوزنی .
-
واژههای مشابه
-
جو نرگس
لغتنامه دهخدا
جو نرگس . [ ج َ / جُو ن َ گ ِ ] (اِ مرکب ) جوی که در قلم نرگس نگاه دارند تا تر و تازه بماند. (آنندراج ).
-
نرگس خوان
لغتنامه دهخدا
نرگس خوان . [ ن َ گ ِ س ِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نرگسه ٔ خوان . بزماورد. زماورد. نواله . نرجس المائدة. میسر.مهنا. لقمه ٔ قاضی . لقمه ٔ خلیفه . (یادداشت مؤلف ).
-
نرگس مسکین
لغتنامه دهخدا
نرگس مسکین . [ ن َ گ ِ س ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نرگس که تمام قسمت های آن سفید است : همیشه تا گل سوری بُوَد به وقت بهارچنانکه نرگس مسکین بُوَد به وقت خزان . فرخی .رجوع به نرگس شود.
-
نرگس آباد
لغتنامه دهخدا
نرگس آباد. [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 13هزارگزی شمال شرقی قره آغاج و 20هزارگزی جنوب راه مراغه به میانه در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 187 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سارها، محصولش غلات و ...
-
نرگس چال
لغتنامه دهخدا
نرگس چال . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش رامیان شهرستان گرگان ،در 38هزارگزی جنوب شرقی رامیان و 7هزارگزی مغرب راه شاهرود به گرگان ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیر واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و برنج و لبنیات ، شغل اهالی زراعت...
-
نرگس خاتون
لغتنامه دهخدا
نرگس خاتون . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) نرجس خاتون . رجوع به نرجس و نرجس خاتون شود.
-
نرگس زار
لغتنامه دهخدا
نرگس زار. [ ن َ گ ِ ] (اِ مرکب ) نرگسستان . آنجا که نرگس فراوان روئیده باشد : روی خاک از دیده ٔ امیّد نرگس زار شدتا کجا بگشاید از رخ یار بی پروا نقاب .صائب (از آنندراج ).
-
نرگس زمین
لغتنامه دهخدا
نرگس زمین . [ ن َ گ ِ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زیرکوه سورتیجی بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، در 18هزارگزی جنوب غربی کیاسر، در ناحیه ٔ جنگلی و کوهستانی معتدل هوائی واقع است . آبش از چشمه و رود تجن ، محصولش غلات و برنج ، شغل اهالی زراعت و باف...
-
نرگس مرز
لغتنامه دهخدا
نرگس مرز. [ ن َ گ ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دایو در بخش مرکزی شهرستان آمل ، در 15هزارگزی شمال شرقی آمل ، در دشت معتدل هوائی واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار و رود هراز، محصولش برنج ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
-
باغ نرگس
لغتنامه دهخدا
باغ نرگس . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) قریه ای است [ در ] ده فرسنگی میانه شمال و مغرب ده بارز [ رودان احمدی ] . (فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان رودخانه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 95 هزارگزی شمال میناب بر سر راه مالرو میناب به گلاشکرد واقع است ....
-
پیاز نرگس
لغتنامه دهخدا
پیاز نرگس . [ زِ ن َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) بصل النرجس . بیخ نرگس . (آنندراج ). کونه ٔ بوته ٔ نرگس . عنصل . (منتهی الارب ). رجوع به پیاز شود.
-
جستوجو در متن
-
موژان
لغتنامه دهخدا
موژان . (ص ) نرگس نیم شکفته . (ناظم الاطباء) (از برهان ). نرگس شکفته و به صورت موجان نیز آمده . (از آنندراج ). نرگس شکفته را گویند. (از فرهنگ اوبهی ). || چشم شهلای پرکرشمه . (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چشم پرکرشمه را گویند که شهلا باشد. (انج...