کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نرکه
لغتنامه دهخدا
نرکه . [ ن َ رَ ک َ / ک ِ ] (اِ) جرگه و حلقه زدن و صف کشیدن مردم و حیوانات دیگر باشد، گویند ترکی است . (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف ). رجوع به نرگ و نرگه شود.
-
نرکه
لغتنامه دهخدا
نرکه . [ ن َ رَ ک ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، در 10هزارگزی جنوب غربی رودسر و 3هزارگزی مشرق املش ،در جلگه ٔ معتدل هوای مرطوبی واقع است و 450 تن سکنه دارد. آبش از نهر حاجی آباد، محصولش برنج و چای ، شغل اهالی زراعت است ....
-
جستوجو در متن
-
اخدر
لغتنامه دهخدا
اخدر. [ اَ دَ ] (اِخ ) نام اسبی نرکه اسب های اخدریه بدو منسوبست . || فحلیست که از بند رهائی یافته با ماده خران کاظمه آمیخت .
-
املش
لغتنامه دهخدا
املش . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش رودسر شهرستان لاهیجان است . این دهستان بین دهستانهای حومه ٔ لنگرود و رودسر واقع شده . آب آن از رودخانه ٔ شلمان و پلرود تأمین می شود. محصول قراء جلگه ، برنج ، و محصول قراء کوهستانی ، لبنیات است . این ...
-
نرگه
لغتنامه دهخدا
نرگه . [ ن َ گ َ / گ ِ ] (اِ) به معنی اول نرگ است که جرگه و حلقه زدن و صف کشیدن مردم و حیوانات دیگر باشد، و بعضی گویند این لغت به این معنی ترکی است . (برهان قاطع) (آنندراج ). جرگه و حلقه زدن دور شکار. (ناظم الاطباء). مرحوم بهار در سبک شناسی در زمره ٔ...
-
قفر
لغتنامه دهخدا
قفر. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) بیابان بی آب وگیاه وزمین خالی . (منتهی الارب ). الخلاء من الارض لا ماء به ولا نبات ، و لیث گوید: قفر مکان خالی از مردم است و چه بسا که در آن گیاه اندکی بوده باشد. (اقرب الموارد). ج ، قِفار، قُفور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)...