کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندیده انگاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ندیده انگاشتن
لغتنامه دهخدا
ندیده انگاشتن . [ ن َ دی دَ/ دِ اِ ت َ ] (مص مرکب ) غمض عین . ندیده گرفتن . به روی خود نیاوردن . تجاهل کردن . خود را به ندیدن زدن .
-
واژههای مشابه
-
ندیدة
لغتنامه دهخدا
ندیدة. [ ن َ دَ ] (ع اِ) تأنیث ندید، به معنی همتا و مانند. (منتهی الارب ). ج ، ندائد. رجوع به ندید شود.
-
آب ندیده
لغتنامه دهخدا
آب ندیده . [ ن َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جامه یا سفال و مانند آن که هیچگاه شسته نشده و آب بدان نرسیده باشد: کوزه ٔ آب ندیده . کرباس آب ندیده .
-
خلل ندیده
لغتنامه دهخدا
خلل ندیده . [ خ َ ل َ ن َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بدون عیب . بی نقص : دستی سلب خلل ندیده برد از پی آن سلب دریده .نظامی .
-
روز بد ندیده
لغتنامه دهخدا
روز بد ندیده . [ زِ ب َن َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کسی که روز بد ندیده باشد.
-
جستوجو در متن
-
نادیده انگاشتن
لغتنامه دهخدا
نادیده انگاشتن . [ دی دَ / دِ اِ ت َ ] (مص مرکب ) نادیده گرفتن . ندیده تصور کردن : از آن شنعت این پند برداشتم دگر دیده نادیده انگاشتم .سعدی .
-
نادیده گرفتن
لغتنامه دهخدا
نادیده گرفتن . [ دی دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) غمض عین . چشم پوشی کردن . به روی خود نیاوردن . ندیده انگاشتن . تعمیه .
-
نادیده آوردن
لغتنامه دهخدا
نادیده آوردن . [ دی دَ / دِ وَ دَ ] (مص مرکب ) نادیده انگاشتن . ندیده گرفتن : دیده را نادیده می آرید لیک چشمتان را واگشاید مرگ نیک .مولوی .
-
دور
لغتنامه دهخدا
دور. [ دَ ] (ع اِمص ) گردش . (ناظم الاطباء). حرکت . (اقرب الموارد). گردش چون دور جهان و دور فلک . (آنندراج ). دوران . گردگردی . چرخش . گردانی . (یادداشت مؤلف ) : تا فلکها را دور است و بروج است و نجوم تا کواکب را سیر است و فروغ است و ضیاست . فرخی .از...